سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

شورای پول ساز ملی ایرانیان و آقایان مدعی+سند

صراط:اپوزسیون خارج نشین پس از ناکامی در طرح های سریالی خود بار دیگر و با الهام از شورای ملی مخالفان مسلح سوری طرح «شورای ملی ایرانیان» را برای چپاول منابع مالی اعلام کردند؛ این شورا علیرغم برگزیدن عنوان "ملی" اما در حقیقت تلاشی است برای فریب عناصر ضدانقلاب در نمایشی دموکرات گونه ازمجموعه فعالیت های خود و همچنین نمایشی سرتاسر فریب نزد کشورهای غربی برای دریافت بودجه مالی می باشد.
 
تنها پس از چندماه از راه اندازی شورای ملی ایرانیان، جمع کثیری از امضا کنندگان منشور (اساسنامه) بواسطه عدم شفافیت در خصوص مسائل مالی و نیز مجهول بودن عناصر اصلی دخیل در شورا از ادامه حضور خود در شورا امتناع ورزیده و هر یک نوشتاری در این خصوص منتشر کردند؛ از جمله این موارد می توان به شکایت نامه "نهاد مردمی" از اوضاع و شرایط شورای ملی ایرانیان اشاره کرد که در آن «ایمان فروتن» با تاکید بر مسائل مالی شورای ملی، استعفای خود و سازمان تحت امرش را اعلام کرد.
 
 
 
در همین خصوص وب سایت ضدانقلابی «اندرباب مبارزه نستوه» می نویسد:
بسیار متاسف شدم که شب گذشته خبر استعفای "دکتر رضا تقی زاده" یکی از اساتید دانشگاه و چهره های بین المللی و خوشنام را از سخنگویی و همچنین عضویت در کمیته موقت شورا شنیدم و بسیار متاسف تر آنکه در پشت پرده شنیده می شود که اتهامی به ایشان زده اند که ایشان اصلاح طلب بوده و خواستار بر هم زدن شورا بوده است!
 
و اما چه کسی مسئول این وضعیت هست؟چرا یک شورا که ملی است و کلمه ملی بار سنگینی دارد باید خرج دو نفر شخص خاص شود که با استفاده از قدرت نام شاهزاده (ربع پهلوی) که پشت سرشان هست هر که را خواستند کنار بگذارند و هر که را خواستند بیاورند و هر که را خواستند ببرند و سر آخر هر که را خواستند مقصر و خائن و اصلاح طلب و بهم زننده شورا معرفی کنند و به راحتی کنار بگذارند و در واقع حذف کنند.

 این سوال از شاهزاده باقی است که نظر ایشان راجع به عملکر این دو فرد چه می باشد. دوستان عزیز این شورا ملی است و اگر می خواهید ملی بماند بیایید این سوال را از این دو فرد که همه مشکلات، به شهادت بسیاری، از این دو ناشی می شود بپرسید. ما باید به این روند خاتمه دهیم و شورای ملی را نجات دهیم.
 
اما خروج امضاکنندگان تنها ماجرای شورای ملی ایرانیان نبود؛ رضا پهلوی که چندی پیش با طرح هایی چون "اعلام شکایت از مسئولان بلندپایه نظام" در مجامع حقوقی بین المللی و نیز "گفتمان با هموطنان ایرانی" و ... سعی داشت خود را به عنوان عنصری فعال در مقابله با نظام ج.ا.ا معرفی نماید، این بار نیز به بهانه کاندیداتوری سعی دارد تا به هدف خود نائل آید حال آنکه کارنامه سیاه او به خوبی نمایانگر عدم کارآیی و حتی صداقت وی در برابر عناصر ضدانقلاب خارج نشین است.
 
 
بالاترین که اساسا محل حضور عناصر ضدانقلاب است در این خصوص نیز واکنش نشان داده ، کاربران بسیاری از بالاترین در ذیل مطلب مزبور، کامنت هایی با عناوین مختلف ارسال کرده اند که اندکی تامل در آن به خوبی نشان دهنده کارنامه موفقیت ربع پهلوی در 32 دو سال اخیر نزد عناصر ضدانقلاب است!/

.

«ارمیا» ،خواننده ای در خدمت منافقین
حضور زنی محجبه به نام اِرمیا که علاقه مندی زیادی به خوانندگی دارد توجه همگان را به وی جلب کرد.او معتقد است داشتن حجاب و خوانندگی تضادی با دین داری ندارد و موجب نمی شود انسانی که دین دار است خود را از شادی ها محروم کند و دین تنها برای عزا و غم نیست.

باشگاه خبرنگاران ،  یکی از شبکه هایی که در حوزه تغییر سبک زندگی ایرانی و اسلامی در تاریخ 28 اکتبر 2010 افتتاح شد شبکه من و تو1 (Manoto1) است.
رسالت این شبکه، تغییر سبک زندگی ایرانیان و هجمه به ارزش های دینی و اسلامی بوده و به نوعی مکمل شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی است. حال آنکه در قالب سرگرمی خواسته های خود را در لوای سرگرمی و غفلت به مخاطب خود القا می کند. شبکه من و تو برای اغوا گری هر چه بیشتر، با پخش برنامه های روز دنیا نظیر فیلم، سریال، موسیقی و برنامه هایی نظیر سالی تاک، دکتر کپی و بفرمائید شام، در طول سه سال گذشته مخاطبان خود را جذب کرد.

یکی از برنامه های شبکه من و تو که مخاطبان، این شبکه را با آن شناختند آکادمی موسیقی گوگوش(Googoosh Music Academy) است.



این مسابقه از اولین سال تاسیس تا به حال، دو مرتبه اجرا و به پخش در آمده و برای سومین بار در سال 2013 میلادی آکادمی موسیقی گوگوش مجددا برنامه خود را آغاز کرده است. در سری جدید این مجموعه حضور زنی با حجاب به نام اِرمیا که علاقه مندی زیادی به خوانندگی دارد توجه همگان را به وی جلب کرد. این در حالی که سیاست های شبکه من تو که در تضاد صد در صدی با ملاحظات اسلامی است و با حضور زنی با حجاب در تناقض می‌باشد. از این جهت چرایی این امر در شبکه من و تو قابل بررسی است. با نیم نگاهی به‌ کلیت شبکه من و تو و آکادمی موسیقی گوگوش می توان ابعاد حضور اِرمیا در این مسابقه را واکاوی کرد.



شبکه من و تو را چه کسانی مدیریت می‌کنند؟

شبکه من و تو وابسته به شرکت تلویزیونی مرجان، توسط کیوان و مرجان عباسی راه اندازی شد. کیوان عباسی در سال های گذشته برای ادامه تحصیل و کار به کشور انگلستان سفر کرده و بعد از مدتی توانست حق اقامت دائم در این کشور را کسب کند. وی فرزند فریبرز عباسی، مدیر تلویزیون شبکه پارس و یک شبکه غیر اخلاقی در کانادا می باشد. او به همراه مرجان عباسی به مدت شش سال در شبکه های وابسته به پدرش فعالیت تبلیغاتی داشته است.

کیوان و مرجان عباسی که طبق بعضی از گفته ها و داشتن تشابه فامیلی، خواهر و برادر هستند، در سال 2001 در لندن با یکدیگر ازدواج کردند، هرچنداین امر توسط هیچ یک از آن ها تایید و یا نفی نشده است اما طبق آئین بهایت این امر چندان دور از واقعیت نیست. خانواده عباسی، وابسته به سرویس اطلاعاتی انگلیس، بودجه خود را توسط فردی به نام «مک وولین» به عنوان رابط میان وزارت خارجه انگلیس و شبکه من و تو تهیه می کنند.


کیوان و مرجان عباسی

 

فریبرز عباسی و دو فرزندش (از سمت چپ، کیوان عباسی)

مدیرت شبکه من و تو توسط کیوان عباسی اولین تجربه ‌وی محسوب نمی شود، او پیشتر شبکه تلویزیون اینترنتی فارسی زبان «ببین تی وی» را راه اندازی کرد و در آنجا با همکاری و تربیت افرادی نظیر رها اعتمادی، تیام بصیر و سیاوش حبیی که از گردانندگان اصلی شبکه من تو هستند، اولین گام رسانه ای خود را برداشت.

وابستگی این شبکه به سلطنت طلبان نیز قابل تامل است، حمایت همه جانبه شبکه من و تو از خانواده پهلوی و ساخت و پخش مستند از «تهران تا قاهره» که به طور آشکار به حمایت از دوران پهلوی پرداخته بود وجه دیگری از این شبکه را افشا کرد.

فرح دیبا در مستند تهران تا قاهره

این شبکه در جدیدترین مسابقه آکادمی موسیقی گوگوش زنی با حجاب را وارد بازی خود کرد. اما به راستی هدف مدیران شبکه من و تو از این امر چیست؟



آکادمی موسیقی گوگوش چیست؟
آکادمی موسیقی گوگوش یکی از پر بیننده ترین برنامه های این شبکه ماهواره ای است.





این بخش از برنامه تلویزیونی، با همکاری خواننده فراری و سلطنت طلب، گوگوش، هومن خلعتبری (همسر گوگوش) و همچنین بابک سعیدی به اجرا در می آید، به ادعای گردانندگان این شبکه، هدف از ساخت این مجموعه کشف استعداد های موسیقی می باشد. این آکادمی برای رسیدن به خواسته خود با نام نویسی از افراد علاقه مند و تست افراد در نهایت چهارده نفر را برای مسابقه آماده می کند.

این افراد با تمرین های مداوم و رقابت با یکدیگر و همچنین با گذراندن آموزش های لازم، توسط سه داور و مربی مسابقه یکی پس از دیگری از گردونه مسابقات خارج می شوند. در ابتدای مسابقه چهار نفر از برگزیدگان توسط داوران حذف می شوند و ده نفر باقی مانده نیز با نظر مخاطبان شبکه به رقابت پرداخته و در نهایت توسط آن ها انتخاب می شوند.

این سبک از مسابقات موسیقی تازگی ندارد و در سال های نه چندان دور این سبک برنامه ها، توسط شبکه های ماهواره ای ترکیه، آمریکا و حتی عرب پخش شده است اما کپی ایرانی آن تا به حال وجود نداشته و آکادمی موسیقی گوگوش برای اولین بار با استفاده از خواننده ای معروف اولین قدم را در این باره برداشت.


آکادمی موسیقی گوگوش با کپی برداری از مسابقه امریکن آیدل(American Idol) فعالیت خود را آغاز کرد.  امریکن آیدل یکی از پر مخاطب ترین مسابقات تلویزیونی تاریخ آمریکا است که در نهایت، علاقمندان به خوانندگی با رقابت با یکدیگر و رای و نظر مخاطبان توسط، تلفن، اینترت، پیام کوتاه، انتخاب می شوند.


امریکن آیدل (American Idol)

 


آکادمی موسیقی گوگوش (Googoosh Music Academy)

هر چند از دیدگاه کیفی برنامه آکادمی موسیقی گوگوش در نسبت با برنامه امریکن ایدل فاصله قابل توجهی دارد اما در کلیت امر هر دو در یک مسیر و در یک هدف قرار دارند. نکته ای قابل توجه به عنوان وجه تفاوت این دو برنامه مطرح است. برنامه امریکن ایدل مسابقه ی خود را به طور زنده از شبکه فاکس پخش می کند حال آنکه در مسابقه آکادمی موسیقی گوگوش این امر اتفاق نمی افتد و برنامه ضبط شده در ساعت معین پخش می شود.


این امر(پخش برنامه به صورت ضبط شده) در هر سه دوره آکادمی شائبه تقلب و جهت دهی به مسابقات را برای مخاطبان شبکه من و تو ایجاد کرده است، به نحوی که تعداد زیادی از کاربران در شبکه های اجتماعی بار ها به آن اشاره کرده اند و انتخاب افراد برتر در آکادمی را نه بر اساس انتخاب خود، بلکه به دل خواه مدیران و یا داوران برنامه می دانند.



اعتراض مخاطبان مسابقه آکادمی به انتخاب شدن افراد بی صلاحیت

حضور افراد نه چندان قوی در خوانندگی و انتخاب شدن افرادی که به هیچ وجه شایستگی برتر بودن را ندارند از مورادی است که در پخش غیر زنده برنامه آکادمی گوگوش مورد چالش قرار گرفته است، حال آنکه این شبکه با توجه به تجهیزات و کادر و همچنین تجربه به دست آمده در چند سال گذشته، توانایی پخش زنده‌ی این برنامه را دارد. از این حیث است که مخاطب این شبکه، حق شک در به حساب آمدن یا نیامدن رای خود را دارد. اما شبکه من و تو تنها در این ایستگاه متوقف نشده است و با خط و ربط دادن به مسابقه آکادمی، اهداف کلان خود را پیگری می‌کند.

بدون شک، حتی ساده لوح ترین افراد، منکر بی هدف بودن شبکه من و تو  نیستند و هیچ شخصی نمی تواند بپذیرد که این شبکه هر ساله با صرف میلیون ها دلار، تنها برای ایجاد لحظاتی سرگرم کننده برای مردم فارسی زبان تاسیس شده است .در حالیکه نمی توان از حضور عناصر بهایی و سلطنت طلب نظیر کیوان عباسی در راس مجموعه شبکه و و یا رها اعتمادی مجری بهایی برنامه موسیقی آکادمی گوگوش، چشم پوشی کرد.

به این دلیل، حضور تعجب آور زنی محجبه در مسابقه خوانندگی، با رعایت حجاب حداقلی را نمی‌توان جزء طبیعیات آکادمی موسیقی دانست چرا که این امر حتی باعث ایجاد بحث و جدل میان مخالفان و موافقان حجاب وی در شبکه های اجتماعی شده است.  گذشته از پرداختن به اظهارات مخاطبان، نکته قابل تامل چرایی پذیرفتن وی در آکادمی، توسط مدیران بالادستی شرکت تلویزیونی مرجان می باشد.

اما به راستی شرکت تلویزیونی مرجان چه هدفی را دنبال می کند و چرا اِرمیا بر خلاف موازین و قوانین جاری در شبکه من و تو وارد مسابقه شده است؟




اِرمیا کیست و در آکادمی چه می کند؟


"اِرمیا" به صورتی کاملا تصادفی! متولد خمین (زادگاه امام خمینی (ره) ) است؛ او زنی است که مخاطبان شبکه بهایی "من و تو" برای اولین بار با دیدن او دچار تعجب و یا بعضاٌ حیرت شده و همین موضوع سبب شد تا عده ای او را مورد تمسخر قرار داده و عده ای داشتن حجاب و یا نداشتن حجات را حقی انسانی برای وی قلمداد کرده و از ملامت کردن او مانند بسیاری از دیگران خودداری کردند.



حضور ارمیا در قسمت اول آکادمی موسیقی گوگوش با حجابی بسیار کامل تر از زنان و دختران داخل کشور چنان شوکه کننده بود که تا به امروز  بعد از گذشته بیش از 15 هفته مهمترین صحبت بین بینندگان آکادمی گوگوش موضوع اِرمیا است.



وی علی رغم داشتن حجاب برای تست به آکادمی ورود کرد و توانست با رها کردن صدایش برای تست خوانندگی و ورود به جرگه مسابقه دهندگان شایستگی خود را به هومن خلعتبری و بابک سعیدی اثبات کند.


چهره اِرمیا به اعتراف تمامی بینندگان شبکه خاندان عباسی، معصومانه و حیامندانه بود.


او در همان جلسه به هنگام خواندن دچار خجالت شده بود و حتی در روز های بعد از قبولی و به هنگام تمرین برای مسابقه این امر در او مشهود بود.


به گفته وی، او همیشه آرزوی شرکت در مسابقه آکادمی گوگوش را داشته است اما به دلیل داشتن حجاب خود را وارد این عرصه نمی کرد. مشوق اصلی او همسر وی بوده و او معتقد است داشتن حجاب و خوانندگی تضادی با دین داری ندارد و موجب نمی شود انسانی که دین دار است خود را از شادی ها محروم کند!، و دین تنها برای عزا و غم نیست.!!
اِرمیا همسری آلمانی دارد و خانواده‌ی آن ها مسیحی می باشند اما وی در صحبت هایش مشخص نکرد که آیا همسرش مسلمان شده است و یا خیر؟!


اِرمیا به مانند دیگر زنان آکادمی مردان را درآغوش نمی گیرد، از دست دادن با نامحرم خودداری می کند و در جایی که همگان با یکدیگر در حال رقصند او در انتها ایستاده و دیگران را تماشا می کند.
در واقع او در آکادمی موسیقی گوگوش با حیا ترین فرد محسوب می شود.!!!


اِرمیا دین را به زعم خود تفسیر می کند و نه آنچه در قرآن کریم آمده است و گویی نمی داند در آیه 32 سوره احزاب آمده است:

یا نِساءَ النَّبِیّ‏ِ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا

اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید، اگر سَرِ پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد؛ و گفتارى شایسته گویید


او تنها بخشی از دین را قبول دارد که مورد پسندش واقع شود. اِرمیا علت حضور خود در مسابقه را علاقه زیاد به خوانندگی و همچنین دادن اعتماد به نفس به کسانی که به دلیل موانعی مانند حجاب نمی‌توانند به علاقه خود بپردازند، اعلام کرده است. این جمله او شباهت زیادی با جمله هومن خلعتبری دارد، او در قسمتی از پخش مسابقه، حضور اِرمیا را در آکادمی را همین امر تلقی می کند.

با نگاهی کاملا خوشبینانه و گذشته از تمامی شایعات در رابطه با وی می توان گفت، او در بازی مدیران شبکه من و تو قرار گرفته و از اتفاقات روی داده و استفاده ابزاری از خود بی خبر است.


با بررسی قسمت اول آکادمی گوگوش تا قست های پایانی آن می توان به خوبی روند نزولی حیا در اِرمیا را مشاهده کرد.

با این ارزیابی به خوبی می توان دریافت او در نسبت به گذشته خود از حیامندی کمتری برخوردار بوده و این تحول ظاهری در حالی است که حضور زنی محجبه و خواننده از اساس در تضاد با یکدیگر و از دیدگاه شرع مقدس حرام واقع شده است.

اما بر فرض آنکه این امر اشکالی نداشته باشد نشان می‌دهد اِرمیا از نقطه گذشته خود نیز به سطح پایین تری افول کرده است و این موضوع دقیقا کلید رمز چرایی حضور اِرمیا در برنامه آکادمی موسیقی گوگوش است.


قسمت اول آکادمی موسیقی گوگوش

 



قسمت شانزدهم آکادمی موسیقی گوگوش

 


تحول ژست و پوشش "ارمیا" طی شانزده جلسه آکادمی

به عبارتی دیگر حیا زدایی زن ایرانی توسط شبکه من و تو برای افرادی نظیر اِرمیا در داخل ایران دلیل اصلی حضور این دختر به ظاهر با حجاب در مسابقات خوانندگی می باشد.



با نگاهی واقع بینانه و نداشتن نگاه سیاه و سفید به مخاطبان شبکه، می‌توان تعداد عظیمی از طیف خاکستری را یافت که از مخاطبان اصلی برنامه آکادمی موسیقی گوگوش هستند که بسیاری از آن ها داری حجاب اسلامی هستند و مدیران شبکه بهایی من و تو با اطلاع از این موضوع و هدف قرار دادن این طیف، تیر بی‌حیایی خود را به سوی این دست افراد رها کرده اند.

"اِرمیا" هر چند با داشتن تنها حجاب سر، فردی محجبه محسوب می شود، اما پوشیدن لباس های بدن نما و آرایش نسبتا غلیظ به بهانه داشتن استیل مناسب به هنگام خوانندگی که توسط دست اندرکاران مسابقه انتخاب و طراحی می‌شود، کاملا در تضاد با احکام دینی است و این دقیقا همان اسلام آمریکایی و اسلام انگلیسی است که مدیران شبکه من و تو آن را دنبال می کنند.


مدیران شبکه من و تو با هدف ترویج سبک زندگی آمریکایی و بی حیاسازی جامعه اسلامی و خانواده های ایرانی، اِرمیا را به نمایندگی از این طبقه جامعه ایران انتخاب کرده اند تا بتواند با القای بی‌حیایی توسط اِرمیای با حجاب و ایراد نداشتن امری مانند خوانندگی، دختر و زن ایرانی را گام به گام به درّه بی حیایی سوق دهند.

اِرمیا با حضور خود در آکادمی موسیقی گوگوش و حمایت تعمدی مدیران شبکه و داوران به مراحل نهایی رسید و این امر پیامی آشکار به دختران محجبه است مبنی بر اینکه شما هم می‌توانید حتی با داشتن حجاب در مسیر های ممنوعه قدم بگذارید، غافل از آنکه قدم برداشتن در این مسیر ها به ناکجا آباد می انجامد.


مدیران شبکه من و تو برای پیش برد اهدافشان خود را محدود به اِرمیا نکرده و در بخش صدا های غایب که از آثار دریافتی از داخل کشوراست، دختری که حجابی همانند اِریما دارد را انتخاب و به عنوان بهترین خواننده آن بخش از مسابقه اعلام می‌کنند. منا 25 ساله از تهران را می‌توان نفر دومی نامید که به عنوان دختری نمونه در داخل کشور مهر تایید خود را از این شبکه دریافت کرده است و الگویی مناسب برای دختران جامعه ایران معرفی می شود.


"اِرمیا" دانسته و یا ندانسته در زمینی بازی می کند که توسط دشمن طراحی شده است و برنده نهایی آن خاندان عباسی است.
او اما برای ادامه این مسیر و ادامه خوانندگی، نیاز به همراهانی خواهد داشت. همراهانی که روند نزولی حیا در وی را تکمیل خواهند کرد و با القای بی‌حیایی به هواداران و کسانی که بیش از چند ده برنامه با اِرمیا همراه بوده اند ضربه ای مهلک وارد خواهند نمود.


"اِرمیا" برای ادامه کار بعد از آکادمی، نیاز به تبرج و خود نمایی بیشتری دارد و این امر تنها با برداشتن کامل حجاب رخ خواهد داد هر چند ممکن است زمان وقوع این امر سریع و فوری نباشد اما بدون شک برنامه ریزان برای رسیدن به اهدافشان، این امر را مد نظر دارند.


.

مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی در پاریس تایید شد

در واپسین روز‌های پایان سال 1391، سایت فرهنگ ایران اولین خبر در مورد مرگ مشکوک "رضا معاون" را در پاریس روی خروجی خود قرار داد و مدعی شد که دو ایرانی‌ از جمله "جهانگیر شادانلو" در این رابطه توسط پلیس فرانسه بازداشت شده اند.رضا معاون، مشاور ارشد رضا پهلوی

به گزارش رسانه ایران این سایت در ادامه با استناد به کتاب رئیس پیشین ضد جاسوسی فرانسه، جهانگیر شادنلو را ما?مور وزارت اطلاعات معرفی‌ کرد که وظیفه اصلی‌‌اش گردآوری بریده گان سازمان مجاهدین و سازماندهی حمله به آن‌ سازمان بوده است.

همچنین سایت ایران گلوبال در مطلبی که "غلامعلی بیگدلی" دکترای حقوق از دانشگاه تولوز فرانسه نوشته بود از از مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی در پاریس و دستگیری جهانگیر شادانلو در همین رابطه خبر داده و ابراز داشته بود که مرگ این مشاور ارشد در این هنگام، ضربه جبران ناپذیری به روند شکل گیری شورای ملی رضا پهلوی وارد می کند. [اینجا بخوانید]

اکنون اما پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر ضمن تایید خبر مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی خبر داد که هیچ نهاد یا خبرگزاری مستقلی اشاره‌ای به عمدی بودن قتل رضا معاون و دستگیری جهانگیر شادانلو نکرده و حتی منابع خبری وابسته به سلطنت طلبان نیز عمدتا در مورد مرگ شخص مذکور سکوت کرده و هیچ واکنش رسمی‌ نشان نداده اند.

این ارگان خبری ابراز داشته که "جهانگیر شادانلو" در تماس با یکی‌ از تلویزیون‌های مستقر در واشنگتن، به قتل رسیدن رضا معاون را شایعه خوانده است. وی همچنین وعده داده در مورد آنچه که از آن‌ به عنوان شایعه نام برده توضیحاتی‌ را ارائه دهد.

همچنین آقای شادانلو در گفتگو با پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر، خبر دستگیری خود را تکذیب کرده و آن‌ را شایعه مجاهدین خلق عنوان نمود. 

"فرامرز دادرس" در مورد دستگیری جهانگیر شادانلو به پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر گفته: "شادانلو از یک هفته پیش از مرگ معاون در مسافرخانه او به سر می برده و گویا مشغول بنایی و تمیز کردن و تبدیل سالن غذاخوری و جشن مسافرخانه معاون به رستوران بوده است. هنگامی که پلیس به محل می آید شادانلو و یک ایرانی دیگر را برای بازجویی بازداشت می کند و شادانلو مدت یک روز در زندان بود و سپس با حکم بازپرس زیر کنترل دادگستری آزاد شد و جسد رضا معاون را برای کالبد شکافی به پزشکی قانونی فرستاده اند ولی تا امروز هنوز پاسخی داده نشده است. چون شایعه چاقو خوردن و تکه تکه شدن صحت ندارد و مرگ ظاهرا مانند سکته می باشد ولی امکان قتل به صورت خفگی یا مورد دیگری هنوز منتفی نشده است. مسئله مهم این است که گاو صندوق معاون باز شده و گویا خالی شده است. این در زمانی صورت گرفته که شادانلو در آن محل بوده و همسر و پسر معاون می گویند که معاون را کشته اند و همه در فرانسه می گویند که کار شادانلو است."


.

مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی و دستگیری جهانگیر شادانلو

"غلامعلی بیگدلی" دکترای حقوق از دانشگاه تولوز فرانسه در یادداشتی که در ایران گلوبال منتشر شده از مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی در پاریس و دستگیری جهانگیر شادانلو در همنی رابطه خبر داده است.
جهانگیر شادانلو
به گزارش رسانه ایران در این یادداشت آمده که "شخصی به نام "رضا معاون"، مسافرخانه دار در پاریس که با نصب تابلویی در محل کارش، خود را مشاور ارشد رضا پهلوی معرفی می کرد، در نیمه شب هفدهم و هجدهم ماه مارس 2013، درگذشت. در این رابطه پلیس فرانسه دو ایرانی را که شب با وی به سر برده بودند بازداشت کرد. بازداشت شدگان، جهانگیر شادانلو و شخصی به نام آزاد می باشند."

در خبر سایت ایران گلوبال آمده که "جهانگیر شادانلو همان کسی است که "ایوبونه"، رئیس پیشین ضد جاسوسی فرانسه در کتاب خود از او به عنوان مامور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نام برده بود."

غلامعلی بیگدلی می نویسد که در مقاله ای که در رادیو کوچه و چند تارنمای اینترنتی دیگر منتشر شده، اسناد محکومیت این شخص را در دادگاه پاریس ارائه کرده است.

این اسناد در گزارش مشترکی که از سوی پنتاگون و کتابخانه کنگره امریکا، درباره ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تهیه شده بود منتشر شد.

در ادامه این مطلب آمده که "جهانگیر شادانلو در چند ماه گذشته با خرید چند ساعت برنامه تلویزیونی از "علی اصغر سربی"، مدیر تلویزیون اینترنتی مردم تی وی، به دفاع از ابوالحسن بنی صدر، علی میرفطروس، هومر آبرامیان و شخص خود پرداخت و به شایعه پراکنی و اتهامات دروغ علیه کسانی که وی و این اشخاص را افشا کرده اند دست زد. فیلم برخی از این اتهامات، زینت بخش تارنمای رسمی علی میرفطروس می باشد."

گفته شده که شادانلو زمینه شرکت شماری از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق را در تلویزیون مردم تی وی فراهم کرده و حملاتی سازماندهی شده علیه این گروه به راه انداخته است.

همچنین غلامعلی بیگدلی ابراز داشته که درباره حرکات شادانلو، میرفطروس و آبرامیان، پیش از این مطالبی از سوی وی، دکتر نیما فرمین، حقوقدان از دانشگاه مونت پلیه فرانسه و فرامرز دادرس، پژوهشگر و کارشناس اطلاعاتی مقیم فرانسه در رسانه ها منتشر شده است.

در خبر ایران گلوبال اظهار شده که "رضا معاون، ظاهرا از سلطنت طلبان افراطی و از نزدیکان رضا پهلوی به شمار می رفت." گفته شده که وی دارای پرونده قطوری از خلافکاری ها در نزد پلیس فرانسه بود. معاون در پاریس با سه همسرش زندگی می کرد. همچنین ادعا شده که یکی از پسران رضا معاون، افسر مخابرات سپاه پاسداران در تهران بود و شایع است که در هنگام رویدادهای جنبش سبز در تهران، با ردگیری مکالمات تلفن های همراه از عوامل اصلی سرکوب تظاهرکنندگان مخالف حکومت ایران بوده است.

رضا معاون پیش از انقلاب، در خرم آباد مدتی به شغل صافکاری اتومبیل مشغول بود. وی یک بار هنگام درگیری با پلیس آگاهی کوشش کرد تا بگریزد ولی پلیس به او شلیک کرد و یک پای او تا پایان زندگی معلول بود. رضا معاون در پاریس به سیاست روی آورد و با به راه انداختن یک تارنمای اینترنتی به نام نیروی سوم، از نزدیکان شاهزاده و به ادعای خودش مشاور ارشد سیاسی شاهزاده شده بود. عکس های گوناگون وی در اروپا و امریکا در کنار شاهزاده، تایید کننده این ادعای وی می باشند.

آقای بیگدلی معتقد است که "مرگ این مشاور ارشد در این هنگام، ضربه جبران ناپذیری به روند شکل گیری شورای ملی شاهزاده وارد می کند."

Share/Save/Bookmark


.

کامنت برگزیده در مورد ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی

ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی‌ در یادداشتی کامنتی را در خصوص ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی منتشر ساخت و در موردش توضیح داد که "این کامنت با اسم مستعار به سایت فرستاده شده است و آی پی فرستنده کامنت مربوط به تلویزیون کانال وان همایون می باشد." کامنت برگزیده در مورد ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی

به گزارش رسانه ایران در این یادداشت که از کامنت یکی از مخاطبان پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر برگرفته شده مواردی چون مدرک تحصیلی علیرضا نوری زاده، نقش وی در اعدام 121 افسر ارشد و خلبان، نحوه خروج نوری زاده از ایران و گفته هایی از بنی صدر درباره نوری زاده مطرح شده است.

در این مطلب آمده است:

«همایون داره به جاهای خطرناکی وارد می شه. خدا کنه کوتاه بیاد... اینکه نوری زاده دکتر قلابی است و جز دو سال تحصیل ناتمام چیزی تو توبره نداره در مقابل کارت های دیگه ای که می خواد رو کنه چیزی نیس.

همه مقالات تو رو که در آن به افسران اعدامی فحاشی کردی از آرشیوها بیرون کشیده و داره روشون کار می کنه. اما اینا در مقابل قضیه نوژه چیزی نیست... جوری که از ترس جوابگویی تو همون لندنش هم قایم بشی.

میگه مگه می شه که جواد خادم شب 16 تیر 59 راز بزرگ رو به نوری زاده بگه و یه انشا برای بیانیه پیروزی کودتا به نوری زاده سفارش بده و همه این افراد کمتر از 48 ساعت داخل اتوبوسی که اونا رو به پایگاه شاهرخی می برده دستگیر بشن؟

وقتی 121نفر از افسران ارشد و خلبان ها تا کارمندان عادی و پستچی پایگاه اعدام می شن و در جایی که به استوار مسنی که روحش از هیچی خبر نداشت و تنها به صرف اینکه راننده اتوبوس بود رحم نمی شه چطوریه که تنها همین دو شازده پسر سر سالم به در می برند.

رفته دنبال اینکه چطوری تونستی یک سال بعد افشای کودتا تهران بمونی و در کمال آسایش خاطر آپارتمان بخارست رو که در گروی بانک رهنی بود 200 هزار تومان به یکی بندازی و اثاث خونه رو تا قاشق آخر بفروشی و با خانوم بچه ها سر و مر و گنده از مهرآباد به لندن نزول اجلال کنی!

عده ای خفت بنی صدر رو گرفتن که بیاد و برای پاسداشت حقیقت یک بار برای همیشه ناگفته ها رو بگه. گویا بنی صدر قبول کرده در یه فرصت مناسب گوشه هایی رو باز کنه. البته گفته اینایی که تا حال گفتن که مثلا خلبان نعمتی یا توده ای ها قضیه رو لو دادن چرت و پرته و پای روزنامه نگاری!!؟ در میان بوده.»


.

سوپر شورای ربع پهلوی و شرکاء راه نیفتاده صاحبانش را ناامید کرد ! + سند

مه لقا فخرآور که تا قبل از آنکه برادرش را به این بازی جدید شاهزاده فراری راه بدهند از منتقدین جدی این حرکت بود در فیس بوکش با اعتراض و ناراحتی از کسادی بازار شورای ضد انقلابها می نویسد :" هنوز جلسه اول شورای ملی برگزار نشده صدای وا مصیبتا در آمده است !!

به گزارش اولین خبر به نقل ازگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، روزهای اول تشکیل شورای ملی من جزء اولین کسانی بودم که به حضور برخی افراد بی نام و نشان و حتی صاحب نامانی که در کنار اصلاح طلبان ( فتنه گران) نشستند و شورا را کلید زدند انتقاد کردم و از طرف این افراد مورد حمله قرار گر فتم .ولی الان قضیه فرق کرده خانمها و آقایان سر اینکه رئیس جلسه پال تاک ما نبودیم خود را کنار کشیدند و منتقد شورا شدند .

مه لقا که از عقب افتادن در رقابت سر کیسه کردن  سازمانهای جاسوسی غربی نگران است در انتها اظهار می کند :" خانمها و آقایان اینقدر تو سر هم بزنید همانطور که 34 سال است میزنید تا موسوی و کروبی به عنوان رهبران اپوزسیون معرفی شوند و می بینیم که دولت فرانسه این اشخاص را به عنوان رهبر اپوزسیون معر فی کرده است!"



گفتنی است بعد از اینکه تشکیل شورایی موسوم به ملی‌, افتراق گروهای کوچک سلطنت طلب و استعفای دسته جمعی آنان را در پی‌ داشت،رضا ربع پهلوی که غائله را باخته بود در حرکتی تازه با تغییر نام شورای ملی‌ به سوپر شورای ملی‌ با کمک امیر عباس فخرآور در تلاش است با برگزاری کنفرانسی در واشنگتن در 6 مارس سال جاری، بار دیگر بخت خود را برای متحد کردن سلطنت طلبان و جلب نظر مثبت سیاستمداران آمریکایی‌ برای دلارهای یانکی ها بیازماید.

آخرین گزارش‌ها از واشنگتن حکایت از آن‌ دارد که امیر عباس فخرآور از 2 هفته پیش با تماس با برخی‌ از فعالان اپوزیسیون تلاش مستمری کرده است تا بتواند برخی‌ از آنها راضی‌ کند در کنفرانس مذکور شرکت و صندلیهای خالی‌ را پر کنند.منوچهر و نسرین محمّدی با هزینه فخرآور از کالیفرنیا به واشنگتن کشانده شده اند تا در نقش سیاهی لشکر به هنگام سخنرانی شاهزاده و فخرآور برای آنان سوت و کف بزنند،همچنین هزینه یک بیخانمان دیگر در سانفرانسیسکو به نام ر.م تقبل شده است تا وی نیز یکی‌ از صندلی‌های سالن را پر کند.

امیر عباس فخرآور با ارسال ایمیل به رسانه‌های ضد انقلاب خواهان حضور آنها در کنفرانس شده است. وی در دعوت نامه و لوگویی که ارسال کرده است، خود را به عنوان دومین سخنران بعد از رضا ربع پهلوی معرفی نموده است .

علیرضا نوری زاده،رضا پیرزاده،سعید گنجی،نازیلا گلستان،امیر گلعلی پور و شاهین نژاد و سینا دبستانی از جمله ضد انقلابهایی هستند که که به عنوان بنیان گذران سوپر شورا در این کنفرانس حضور پیدا خواهند کرد.

از سویی منتقدین و رقبای رضا ربع پهلوی در این ماراتن نفس گیر ! وی را  متهم به سواستفاده از واژه "ملی‌” میکنند و پیشنهاد میکنند که شاهزاده بجای اینکه اسم شورا را، شورای ملی‌ بنامد از واژه شورای سلطنت طلبان استفاده کند که مناسبترین و روشنترین واژه برای توصیف فعالیتهای سلطنت طلبانه او میباشد.


.

رضا پهلوی و جلسات پشت درهای بسته

سایت خودنویس در گزارشی با عنوان "واشینگتن، شهر جلسات سیاسی بسته و نیمه باز" در خصوص جلسه اخیر رضا پهلوی و سایر جلساتی که در واشنگتن تشکیل می شود نوشت که "رضا پهلوی به همراه گروهی از فعالان سیاسی و نمایندگان کنگره، جلسه‌ای پشت درهای بسته داشت و در دو روز آینده، کنفرانس «فعالان جوان ایران در جستجوی دموکراسی» با حضور برخی برپاکنندگان کنفرانس ‌های استکهلم، بروکسل و پراگ به همراه گروهی دیگر از فعالان سیاسی برگزار خواهد شد. موضوع پنل اول «چگونه ایالات متحده می‌تواند به مردم ایران کمک کند» است."
رضا پهلوی و جلسات پشت درهای بسته
به گزارش رسانه ایران این سایت خبر داد که 17 اسفندماه "جلسه‌ای پشت درهای بسته و با حضور «مهمانان دعوت شده» برای معرفی «شورای ملی» و بحث درباره انتقال دموکراتیک قدرت در ایران، با حضور رضا پهلوی و تعدادی از نمایندگان کنگره، امیر عباس فخرآور و کنت کتزمن برگزار شد. پنل اعضای موقت شورای ملی از جمله رضا پیرزاده، سعید گنجی، نازیلا گلستان، پایان‌بخش این برنامه بود."

همچنین خودنویس در ادامه آورده که "در روزهای پایانی هفته نیز کنفرانس «فعالان جوان ایران در جستجوی دموکراسی» می‌شود. به گفته یک منبع، قرار است در این کنفرانس افرادی نظیر حسن شریعتمداری، محسن سازگارا، شهریار آهی، سعید قاسمی‌نژاد، مهدی خلجی، مجتبی واحدی، علی افشاری، فریبا داوودی مهاجر، عباس حکیم‌زاده، مسعود سفیری، رامین احمدی و حسین قاضیان در باره مباحثی از جمله «چگونه ایالات متحده می‌تواند به مردم ایران کمک کند»، «تاثیر تحریم‌های اقتصادی»، «نافرمانی مدنی»، «متشکل کردن اپوزیسیون» در پنل‌های عمومی و نیز کارگاه‌ها سخن بگویند."

 




.

سلطنت طلبها هم از همکاری ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور به خشم امدند

حامیان سلطنت طلب با مشاهده همکاری مستقیم رضا پهلوی با امیرعباس فخرآور از وی به خشم آمده و حتی در فضای مجازی نسبت به این گزینش سر به اعتراض گذاشته اند، بسیاری در فضای مجازی از جمله سایت های آزادگی و بالاترین نوشته اند که " آیا رضا پهلوی فرد دیگری را در اپوزسیون نمی شناخت که امیرعباس فخرآور را انتخاب کرد".

امیر عباس فخرآور که دوست ‌دارد خود را «پسرک گستاخ» نامد به برکت چهره سازی‌های غیر واقعی‌ بخش فارسی‌ صدای آمریکا شخصیت کمابیش شناخته شده‌ای برای ایرانیان می باشد. وی که خود را رهبر جنبش دانشجویی می خواند با احمد باطبی چهره دیگر بخش فارسی صدای آمریکا درگیری چندساله ی داشته که چندی پیش نیز در پی افشای مکالمه تلفنی باطبی با یکی از کارمندان وزارت اطلاعات ایران این درگیری ابعاد تازه ای به خود گرفت.

انتخاب امیرعباس فخرآور در میان مدعیان اپوزسیون از سوی رضا پهلوی تنها دو مفهوم را می رساند:

-در اپوزسیون کمتر کسی حاضر به همکاری مستقیم با رضا پهلوی است، این مهم از آنجا استنباط می شود که وی در جریان شورای ملی ایرانیان تنها پس از گذشت چندماه تنها ماند و مجبور به رونمایی از «سوپر شورای ملی» شد! گفتنی است در آغاز به کار شورای ملی ایرانیان بسیاری از گروه ها به زعم اینکه شورا می تواند دربردارنده نظرات مختلف باشد به آن پیوستند اما با ورود شورا به مسائل مالی و نیز اختلاف در دیگر مباحث گروه های بسیاری از آن جدا شدند!

-رضا پهلوی به خیال آنکه امیرعباس فخرآور لابی گسترده ی در دولت آمریکا داشته و می تواند سیل کمک های مالی دولت آمریکا را سرازیر کند، از این رو وی به فخرآور پیشنهاد همکاری مستقیم داد؛ البته تا پیش از این نیز رضا پهلوی گزینه های دیگری را مدنظر داشت اما با توجه به آنکه بسیاری از آنان در طی چندماهه اخیر دست به اقدامات جداگانه ای برای تامین منابع مالی زده اند از انتخاب آنان برای همکاری مستقیم منصرف می شود. به عنوان مثال علیرضا نوری زاد با عنایت ویژه دول عربی اقدام به راه اندازی تلویزیون ماهواره ای می کند.

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نظر به برنامه مدون دولت آمریکا برای برهم زدن آرامش در انتخابات 92 بسیاری از حامیان سبز که تا پیش از این از طریق جنبش سبز توانسته بودند مبالغ گسترده ای به جیب زنند، این بار نیز بنابر سیاست همیشگی دولت آمریکا برنامه هایی را در اختیار اتاق فکر سازمان های جاسوسی قرار دادند؛ چناچه این طرح و برنامه ها مورد تایید مدیران ارشد قرار گیرد منابع مالی گسترده ای در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.

اما ماجرا در اپوزسیون از این حرف ها گذشته و به خاله زنک بازی های می انجامد که هم اکنون شاهد حضور امیرعباس فخرآور در کنار رضا ربع پهلوی هستیم،تنها افسوس برای آنهایی که اپوزسیون را حتی در حد شلغم نیز باور دارند؛ به گمان نگارنده اپوزسیونی که این باشد از کارکرد در حد شلغم نیز عاجز است! اگر ماجرا را آنطور که سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» عنوان می کند باور کنیم وای به حال ...

سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» اما ابعاد تازه ای از پشت پرده همکاری مستقیم رضا ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور افشا می کند؛ این سایت که سابقه طولانی در خبررسانی به شیوه غربی داشته و توسط عناصر ضدانقلاب مدیریت می شود ابعاد تازه ای از ماجرای همکاری ربع پهلوی با فخرآور را رو می کند.

پایگاه خبری حقوق انسانی‌و اولیه بشر: آغاز داستان این همکاری و پیوند بر می گردد به یک مهمانی که در تاریخ 13 آوریل 2012درمنزل شخصی‌ "سینا دبستانی "برگزارشد .در این مهمانی که نوری علی ‌و فواد پاشایی و تنی چند از اعضای حزب مشروطه به همراه فریبا داودی مهاجر و …حضور پیدا می کنند و بساط عیش و نوش را می گسترانند و شروع به رقص و …می کنند، از مراسم رقص و برخی ‌از حرکات غیر متعارف فواد پاشایی با خانم …فیلمبرداری می شود و این فیلم به نحوی در اختیار فخرآور قرارداده می شود و فخرآور بخشی از آن ‌ر ابه صورت عکس (اسکرین شات)در فیس بوک و وبلاگ خود منتشر می‌کند و به صورت غیرمستقیم از طریق سینا دبستانی به حزب مشروطه می فهماندکه قضیه فیلم جدی است!

در همان کشاکش و اوج بحران و درگیری، فخرآور قسمت‌هایی‌ از فیلم موصوف را جهت انتشار و زیر فشار گذاشتن اعضای حزب مشروطه و رضا پهلوی به «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» ارسال می‌ کند اما سردبیر سایت بنابر ملاحظات اخلاقی‌ و سیاسی حاضر به انتشار آن نمی شود، بعد از گذشت چند ماه از این کشمکش،حزب مشروطه به مصالحه و به بازی گرفتن فخرآور در شطرنج سیاست رضایت می دهد و بدین گونه سلطنت طلبان با استیصال به همکاری های همه جانبه با «پسرک گستاخ» تن در می دهند و همه رسوایی‌های ناشی‌ از این همکاری نامبارک را به جان می خرند.

در پایان بنابر بر خبری که صبح امروز در پایگاه اینترنتی «ایران گلوبال» درج شده این سایت خبر داده است که « درگیری و اختلاف نظر شدید بین فخرآور و اعضای سوپر شورای رضا پهلوی منجر به لغو جلسه سوپر شورای رضا پهلوی شد.مقرر شده است دفتر رضا پهلوی به صورت رسمی‌ نامناسب بودن آب و هوا را علت لغو آن اعلام کند.» این خبر توسط ماهستیم تایید نمی شود.


.

 

چرا بی‌بی‎سی تعلق به میراث خاندان سلطنتی انگلیس را انکار می‎کند!؟/اعتراف عجیب بی‎بی‎سی به همکاری با MI6

 

شبکه پرس تی وی روز گذشته یک گزارش جنجالی از نقش ملکه انگلیس در رابطه با شبکه دولتی بی بی سی منتشر کرد.

به گزارش رجانیوز، پرس‌تی‌وی در گزارشی که در وب‌سایت خود منتشر کرده به بررسی پشت‌پرده ماجرای عذرخواهی بی‌بی‌سی از ملکه الیزابت دوم در سال 2007 پرداخت. گزارشی که نشان می دهد بی بی سی برخلاف ‍ژست بی طرفی، خود را بخشی از میراث خاندان سلطنتی می‌داند.  
ماجرا عذرخواهی بی بی سی از الیزابت دوم در سال 2007 به پخش مستند "یک سال با ملکه" از این شبکه بر می گردد.


در این مستند جر و بحث ملکه با عکاسی به نام «آنی لیبوویتز» و سپس صحنه قهر کردن او از جلوی دوربین به تصویر کشیده شده بود. جالب اینجاست که به دنبال پخش این مستند تراست بی‌بی‌سی به دبیرکل وقت «مارک تامپسون» تکلیف کرد که از خانواده سلطنتی عذرخواهی کند.


مشابه همین اتفاق 6 ماه پیش نیز تکرار شد آن هم زمانی که وابسته خبری ویژه ملکه بریتانیا در بی‌بی‌سی فاش کرد که الیزابت دوم شخصا به وزارت کشور دستور داده که یک روحانی مسلمان بریتانیایی را بازداشت کنند.
 از آنجا که طبق قانون اساسی نقش ملکه در رابطه با وزرا ظاهرا نمی‌تواند فراتر از یک مشاور باشد، این خبر نشان می دهد که پاسدار قانون اساسی انگلستان خود یکی از نقض کننده‌های آن به شمار می‌رود و حتی در سیاست های رسانه‌ای مثل بی بی سی نیز دخالت دارد.


بازتاب و تبلیغ سیاست‌های انگلیس در قالب فعالیت های خبری در رسانه‌های انگلیسی به ویژه بی بی سی امری غیر فابل انکارست. مسئولان دولتی انگلیس به صراحت اعلام کرده اند که منبع مالی بی بی سی به وسیله بخشی از مالیات‌های مردم انگلستان ، ایرلند شمالی و ولز تامین می‌شود.
البته بی‌بی‌سی و سایر رسانه‌های انگلیسی در ازای تامین بودجه خود از سوی دولت در راستای سیاست‌های مسئولان این کشور فعالیت می‌کنند.


بی بی سی : جاسوسی می کردیم


اقدام این رسانه‌ها در تقویت سیاست‌های دولت انگلیس محدود به فعالیت‌های خبری نمی‌شود چه آنکه بهره گیری از پوشش خبرنگاری برای فعالیت های جاسوسی در دیگر کشورها ازجمله قداماتی است که از سوی این رسانه در همکاری با سازمان جاسوسی انگلیس موسوم به mi6  صورت می پذیرد.


در همین راستا سایت بی بی سی در واکنش به گزارش یک روزنامه روسی که در سال 1968 میلادی منتشر شده تلویحا خبر جاسوسی خبرنگاران انگلیسی برای mi6 را تایید کرد.


"بی بی سی" ، در یادداشتی با عنوان "ماموران مخفی ام‌آی6 در رسانه‌های بریتانیا" به قلم "جرمی دانز" می نویسد: در دسامبر سال 1968 میلادی روزنامه روسی "ایزوستیا" که تحت کنترل دولت بود، رشته یادداشت‌هایی را منتشر کرد که در آنها چندین روزنامه‌نگار برجسته بریتانیایی به جاسوسی متهم شدند. این روزنامه اسامی روزنامه‌نگارانی را که مدعی بود ماموران مخفی هستند، با کد رمز آنها منتشر کرد.
به گزارش بی بی سی،  این رشته یادداشت‌ها موجی از اعتراضات را در بریتانیا به دنبال داشت: روزنامه روسی آورده بود که روزنامه‌نگاران و سردبیرانی از ساندی تایمز، آبزرور، دیلی‌تلگراف، دیلی‌میل و بی‌بی‌سی به طور مستقیم با ام‌آی6 (سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا) کار می‌کنند.


نویسنده در ادامه  با طرح این سوال که "مدارک مقامات شوروی سابق برای اثبات این ادعا چه بود؟" می نویسد: مجموعه مدارکی که مدعی بودند یادداشت‌های غیررسمی ام‌آی6 است. به نظر می‌رسید که این یادداشت‌ها، از مجموعه عکس‌هایی به دست آمده بودند که با یک دوربین جاسوسی ثبت شده‌اند.


یکی از آنها شامل جدولی بود از اسامی روزنامه‌ها، خبرنگار یا سردبیری که گفته شده بود ام‌آی6 به عنوان رابط در هر یک از روزنامه‌ها دارد، کد رمز هر یک از آنها و کد رمز طرف حسابشان در ام‌آی6.


"جرمی دانز" در ادامه با اذعان به همکاری و اجرای طرح های سازمان جاسوسی انگلیس توسط بی بی سی با طرح این سوال که "درست است که در طول جنگ جهانی دوم، بی‌بی‌سی پیام‌هایی را به رمز برای ماموران مخفی بریتانیا در پشت مرزهای دشمن پخش می‌کرد و برخی روزنامه‌نگاران هم با هدف کمک به پروپاگاندا با ام‌آی‌6 همکاری می‌کردند، ولی آیا چنین فعالیت‌هایی واقعا در دوره بعد از جنگ هم ادامه داشت؟" چنین پاسخ می دهد: نتیجه بررسی‌های رادیو 4 بی‌بی‌سی نشان داد که ظاهرا ساختار، نگارش و لحن مدارکی که روزنامه روسی چاپ کرده بود، درست است. ولی استنتاج این که آیا آنها واقعی و موثق هستند یا نه، کار راحتی نبود: ام‌آی6 هیچوقت درباره عملیات خود توضیح نمی‌دهد و مدارکش را هم از حالت محرمانه خارج نمی‌کند. تمام افرادی نیز که در این مدارک از آنها نام برده شده است، مرده‌اند.


اما بین مورخان و محققانی که تاریخ فعالیت‌های جاسوسی را بررسی کرده‌اند، همینطور روزنامه‌نگاران باسابقه‌ای که با آنها تماس گرفته شد، اتفاق‌نظری روشن وجود داشت: با وجود تمام انکارها، آنچه منتشر شد، موثق بود.
نویسنده در ادامه به نقل از "استفان دوریل" نویسنده کتاب "تاریخچه‌ای از ام‌آی‌6" آورده است: "اینها مدارک موثقی از ام‌آی6 هستند."
او اضافه می‌کند که آنتونی کوندیش، یک افسر سابق ام‌آی6 قبل از مرگ به او گفت که این سازمان در طول جنگ سرد، از روزنامه‌نگاران استفاده کرده است.


"جرمی دانز"  سپس می نویسد: شاید بتوان این موضوع را که روس‌ها چطور به این مدارک دست یافته‌اند، از تاریخ یکی از آنها حدس زد: سپتامبر 1959 میلادی.


آقای دوریل معتقد است که به احتمال زیاد، این یادداشت‌ها توسط "جورج بلیک" یک مامور مخفی کا‌گ‌ب (اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق) که با ام‌آی6 کار می‌کرد، در اختیار شوروی قرار گرفته است.
در آن زمان، "بلیک" اغلب اوقات به عنوان مامور کشیک شب در مقر ام‌آی6 در لندن انجام وظیفه می‌کرد. او وقتی برای بازرسی از داخل ساختمان می‌رفت، حین عبور از راهروهای اداره، با دوربین کوچکی که داشت، از هر مدرکی که می‌دید، عکاسی می‌کرد و آنها را به دست کاگ‌ب می‌رساند.


به نوشته نویسنده: پروفسور کریستوفر اندرو، یک تاریخ‌نگار رسمی ام‌آی5 (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی بریتانیا) که کارشناس فناوری جاسوسی مربوط به دوره شوروی نیز هست، به تمام این احتمالات، مورد دیگری را هم اضافه می‌کند: این احتمال وجود دارد که بلیک از این مدارک عکاسی کرده و به دست کاگ‌ب رسانده باشد و بعد روس‌ها از کیم فیلبی، از جاسوسان دوجانبه سرشناس تاریخ، درباره این که چطور از آنها استفاده کنند، مشاوره گرفته‌اند.
هر چند بی بی سی گزارش خود سعی می کند ادعای روزنامه روسی درباره جاسوسی خبرنگاران انگلیسی رد کند ولی در نهایت می نویسد: بخشی از ادعای روس ها درست بود " در طول جنگ سرد، ام‌آی6 مجموعه‌ای از روزنامه‌نگاران و سردبیران را در نشریات بریتانیا به کار گرفته بود."


بی بی سی کانون اصلی فتنه رسانه ای


البته بهره گیری از خبرنگاران برای جاسوسی از سوی mi6 محدود به جنگ سرد نمی شود.
فتنه سال 88 در تهران و خط دهی بی بی سی به آشوبگران از نمونه‌های بارز بهره‌گیری سازمان‌های امنیت انگلیسی از رسانه‌ها برای رسیدن به اهداف خود است.
اخیرا نیز وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرد برخی خبرنگاران داخلی که با سازمان های امنیتی غربی و سایت بی بی سی همکاری داشتند را دستگیرکرده است.


وزارت اطلاعات در بیانیه خود تاکیدکرده بود : این شبکه که توسط سازمان عملیات روانی دولت انگلیس (موسوم به بی بی سی ) با بهره برداری از تجارب مقطع فتنه 88 احداث و با همکاری چند دولت غربی اداره می شد، به دلیل چند لایه بودن، گستردگی ، بهره برداری از ابزار و روشهای خاص ارتباطی در ارسال اخبار و دریافت خطوط کاری از عوامل بیگانه، ماهها تحت نظر و تعقیب سربازان گمنام امام زمان (عج) قرار داشت تا سرانجام با تکمیل چرخه شناسایی عوامل داخلی، عوامل مستقر در خارج از کشور، گردآوری اطلاعات و فراهم نمودن مستندات قضایی لازم، مورد اقدام قانونی قرار گرفت. 


همچنین در اطلاعیه شماره 3 وزارت اطلاعات، کانون اصلی فتنه رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی، شبکه سلطنتی بی.بی.سی معرفی شد و چنین آمده است: "اطلاعات بدست آمده حکایت از اداره تعدادی از شبکه‌های رادیویی، تلویزیونی، سایت‌های خبری ضد‌انقلاب و وابسته به عناصر فتنه‌ 88 توسط هسته مرکزی مستقر در ارگان عملیات روانی سازمان جاسوسی دولت انگلیس موسوم به (BBC ) دارد.


پیش از این وزیر اطلاعات با اشاره به همکاری بی بی سی با سازمان های امنیتی انگلیس گفته بود: بی بی سی فراگیرترین کانون تجمع انواع و اقسام عناصر و گروهک های ضدانقلاب است و معاندترین و محارب ترین عناصر گروهک ها در آنجا جمع شده اند.از حزب بهائیت که شاکله اصلی بی بی سی را تشکیل می دهد تا سلطنت طلبان، منافقین، عناصر توده ای، پژاک، کومله، دموکرات و عناصر شاخص فتنه، که اخیرا شیطان پرستان نیزبه آنها اضافه شده اند.


.

همکاری رضا پهلوی و عباس فخرآور از کجا شروع شد؟

"فضائل عزیزان" مسئول پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر در یادداشتی با عنوان "تن دادن رضا پهلوی به همکاری با عباس فخرآور از کجا نشات می‌گیرد؟" نوشت که "اطرافیان رضا پهلوی در حالی‌ که قادر به توجیه و هضم چنین پیوندی بین رضا پهلوی و فخرآور نیستند ناباورانه از خود می‌‌پرسند: آیا رضا پهلوی از سوابق مشعشع پسرک گستاخ بی‌خبر است؟ چرا شاهزاده تن به همکاری با فرد بدنامی مثل فخرآور می دهد؟"

به گزارش رسانه ایران ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی‌ نوشت که "امیر عباس فخرآور که دوست می‌دارد خود را "پسرک گستاخ" بنامد به برکت چهره سازی‌های غیر واقعی‌ بخش فارسی‌ صدای امریکا و سپس صدا و سیمای جمهوری اسلامی شخصیت کمابیش شناخته شده‌ای در بین ایرانیان می باشد."

فضائل عزیزان در این مطلب می آورد: "سوابق او از همکاری با حفاظت اطلاعات زندان اوین گرفته تا معرفی‌ خود به عنوان رهبر جنبش دانشجویی و نویسنده و ژورنالیست و همکاری برادرش (آرش) با وزارت اطلاعات، آن قدر قطور و زبانزد خاص و عام است که اگر بخواهیم حتی به صورت اجمالی‌ و فهرست وار بدان ها اشاره کنیم، مثنوی هفتاد منی می شود که آن سویش ناپیدا است."


وی ابراز داشت: "رضا پهلوی اخیراً برای انجام کنفرانسی در واشنگتن در جهت معرفی سوپر شورایش دست همکاری به سوی امیر عباس فخرآور دراز کرده است. این عمل رضا پهلوی علاوه بر اینکه مستمسک جدیدی را برای حمله رقبا و منتقدینش فراهم کرده است بلکه موجبات بهت و حیرت اطرافیان و حامیان پر و پا قرص‌اش نیز گشته است."

در ادامه این مطلب در پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر می آید: "اطرافیان رضا پهلوی در حالی‌ که قادر به توجیه و هضم چنین پیوندی بین رضا پهلوی و فخرآور نیستند ناباورانه از خود می‌‌پرسند: آیا رضا پهلوی از سوابق مشعشع پسرک گستاخ بی‌خبر است؟ چرا شاهزاده تن به همکاری با فرد بدنامی مثل فخرآور می دهد؟"

فضائل عزیزان اظهار می دارد که "آغاز داستان این همکاری و پیوند بر می گردد به یک مهمانی که در تاریخ 13 آوریل 2012 در منزل شخصی‌ سینا دبستانی برگزار شد. در این مهمانی که که آقایان نوری علی‌ و فواد پاشایی و تنی چند از اعضای حزب مشروطه به همراه فریبا داودی مهاجر و …حضور پیدا می کنند و بساط عیش و نوش را می گسترانند و شروع به رقص و … می کنند. از مراسم رقص و برخی‌ از حرکات غیر متعارف فواد پاشایی با خانم … فیلمبرداری می شود و این فیلم به نحوی در اختیار فخرآور قرار داده می شود و فخرآور بخشی از آن‌ را به صورت عکس (اسکرین شات) در فیسبوک و وبلاگ خود منتشر می‌کند و به صورت غیر مستقیم از طریق سینا دبستانی به حزب مشروطه می فهماند که قضیه فیلم جدی است."

وی ادامه می دهد: "در همان کشاکش و اوج بحران و درگیری، فخرآور قسمت‌هایی‌ از فیلم موصوف را جهت انتشار و زیر فشار گذاشتن اعضای حزب مشروطه و رضا پهلوی به "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" ارسال می‌دارد اما سردبیر سایت بنا بر ملاحظات اخلاقی‌ و سیاسی حاضر به انتشار آن نمی شود. بعد از گذشت چند ماه از این کشمکش، حزب مشروطه به مصالحه و به بازی گرفتن فخرآور در شطرنج سیاست رضایت می دهد و بدین گونه سلطنت طلبان با استیصال به همکاری های همه جانبه با "پسرک گستاخ" تن در می دهند و همه رسوایی‌ های ناشی‌ از این همکاری نامبارک را به جان می خرند."