سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

 
به گزارش ماهستیم، علی مطهری در جریان پرونده ستاربهشتی چنان به تعریف از محمد نوری زاد پرداخت که گویا وی در خدمت به نظام اسلامی اقدام به نامه نگاری می کند؛ محمد نوری زاد چندی است که در نامه نگاری های خود با توهین و افترا به مقامات رسمی نظام ج.ا.ا از جمله رهبر معظم انقلاب موجب خوشحالی عناصر ضدانقلاب  شده است.
 
علی مطهری در توصیه ای به پلیس فتا با بیان اینکه درباره سایر وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنیم، گفت: هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوری زاد که با قلم نسبتا توانای خود آزاد است و نامه ها و مقالات انتقادی و بعضا تندی بنویسد آیا آسیبی به نظام رسانده است؟ نماینده مردم تهران با اشاره به اینکه چرا باید بر اثر سوء تدبیر و نقض قانون یک مساله کوچک به یک موضوع بزرگ تبدیل شود که باعث از دست رفتن جان یک جوان و آبروی نظام شود، گفت: شاید برخی بگویند این گونه مسایل را باید در خفا مطرح کرد و قابل طرح در مجلس نیست اما بنده معتقدم مطرح کردن این موضوعات باعث تسلی خاطر جامعه، رفع کاستی ها شده و مهمتر از همه اینکه وظایف اصلی نمایندگان نیز دفاع از حقوق مردم است.
 
 
علی مطهری در حالی اقدام پلیس فتا را موجب ضربه به نظام ج.ا.ا می داند که امثالی چون محمد نوری زاد با زیرپا گذاشتن واقعیات کماکان مشغول نامه نگاری هستند، از علی مطهری،نماینده مجلس شورای اسلامی این سوال باقیست که اگر اقدام پلیس فتا موجب ضربه به نظام شده [که شده] آیا اقدام امثالی چون نوری زاد موجب ضربه به نظام و احساسات عموم ملت ایران نشده است؟
 
چرا علی مطهری اصرار دارد که عناصری چون نوری زاد آزادانه هر چه دلشان می خواهد بگویند و منتشر کنند، اگر نوری زاد قلم نسبتا توانایی دارد! آنهایی که برای نظام ج.ا.ا،خون شهدای گرانقدر و حفظ ارزش های انقلاب اسلامی ساعت ها وقت صرف کرده و در وبلاگ مطالب منتشر می کنند صاحب قلم قوی و آزاد نیستند ؟ به نظر می رسد بهترین پیشنهاد برای برخورد با وبلاگ نویسان و سایر مجرمان همان قانونی است که علی مطهری و بیشمار نمایندگان مجلس شورای اسلامی به آن رای داده اند.
 
 
منبع:ماهستیم

.

 
به گزارش ماهستیم، در پی‌ شکست فاحش رضا پهلوی در تشکیل سوپر شورای ملی‌، چندین سایت متعلق به سلطنت طلبان در یک اقدام شاهکار انقلابی‌ برای آنکه به اصطلاح به صورت مستند نشان بدهند که تا چه اندازه رضا پهلوی در داخل ایران محبوبیت دارد با کمک نرم‌افزار فتوشاپ عکس او را بر روی یک اتوبوس متعلق به شرکت واحد تهران ، الصاق کردند و آن‌ عکس جعلی را در سطح گسترده‌ای در سایت‌های خود برای قوت قلب به شاهزاده خود منتشر کردند و در توضیح عکس مدعی شدند که بیش از یک ساعت طول کشید تا پاسدار ها بیایند و در طول یک ساعت هزار نفر تجمع کرده و عکس را تماشا می کردند!
 
 
 
دقایقی بعد از انتشار این خبر در سایت ایران گلوبال و "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" سایت پارس دیلی نیوز این خبر را از خروجی خود حذف کرد ولی‌ خوشبختانه عکس(اسکرین شات) آن‌ موجود است و همچنین هنوز در موتور جستگوگر گوگل بقایای خبر محفوظ است.همچنین از صفحه اول پارس دیلی نیوز نیز به صورت ویدئو تصویر برداری شده است تا جای هیچ انکاری برای مسولان آن‌ سایت سلطنت طلب باقی‌ نماند. با کلیک در اینجا میتوانید ویدئو را نیز مشاهده کنید.
 
 
بنابر اخبار رسیده، متاسفانه تصویر درج شده در "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" نیز جعلی بوده و اصل تصویر بدون هیچ عکسی از افراد مذکور می باشد. این پایگاه خبری مدعی شده بود که عکس منصور اصانلو بروی اتوبوس شرکت واحد قرار داشته و سلطنت طلبان با فتوشاپ، عکس رضا پهلوی را جای او قرار داده اند!
 
منبع:پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر-رسانه ایران

.

 
به گزارش ماهستیم، علی مطهری در جریان پرونده ستاربهشتی چنان به تعریف از محمد نوری زاد پرداخت که گویا وی در خدمت به نظام اسلامی اقدام به نامه نگاری می کند؛ محمد نوری زاد چندی است که در نامه نگاری های خود با توهین و افترا به مقامات رسمی نظام ج.ا.ا از جمله رهبر معظم انقلاب موجب خوشحالی عناصر ضدانقلاب  شده است.
 
علی مطهری در توصیه ای به پلیس فتا با بیان اینکه درباره سایر وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنیم، گفت: هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوری زاد که با قلم نسبتا توانای خود آزاد است و نامه ها و مقالات انتقادی و بعضا تندی بنویسد آیا آسیبی به نظام رسانده است؟ نماینده مردم تهران با اشاره به اینکه چرا باید بر اثر سوء تدبیر و نقض قانون یک مساله کوچک به یک موضوع بزرگ تبدیل شود که باعث از دست رفتن جان یک جوان و آبروی نظام شود، گفت: شاید برخی بگویند این گونه مسایل را باید در خفا مطرح کرد و قابل طرح در مجلس نیست اما بنده معتقدم مطرح کردن این موضوعات باعث تسلی خاطر جامعه، رفع کاستی ها شده و مهمتر از همه اینکه وظایف اصلی نمایندگان نیز دفاع از حقوق مردم است.
 
 
علی مطهری در حالی اقدام پلیس فتا را موجب ضربه به نظام ج.ا.ا می داند که امثالی چون محمد نوری زاد با زیرپا گذاشتن واقعیات کماکان مشغول نامه نگاری هستند، از علی مطهری،نماینده مجلس شورای اسلامی این سوال باقیست که اگر اقدام پلیس فتا موجب ضربه به نظام شده [که شده] آیا اقدام امثالی چون نوری زاد موجب ضربه به نظام و احساسات عموم ملت ایران نشده است؟
 
چرا علی مطهری اصرار دارد که عناصری چون نوری زاد آزادانه هر چه دلشان می خواهد بگویند و منتشر کنند، اگر نوری زاد قلم نسبتا توانایی دارد! آنهایی که برای نظام ج.ا.ا،خون شهدای گرانقدر و حفظ ارزش های انقلاب اسلامی ساعت ها وقت صرف کرده و در وبلاگ مطالب منتشر می کنند صاحب قلم قوی و آزاد نیستند ؟ به نظر می رسد بهترین پیشنهاد برای برخورد با وبلاگ نویسان و سایر مجرمان همان قانونی است که علی مطهری و بیشمار نمایندگان مجلس شورای اسلامی به آن رای داده اند.
 
 
منبع:ماهستیم

.

 

فاطمه طیری قاضی، معروف به فرشته قاضی فرزند حسین متولد 1355 در آذرشهر تبریز، ابتدا در نشریات تبریز ورزشی نویس بود، اما در سال های بعد و در دوره اصلاحات، به تهران آمد و با آغاز زندگی مجردی، جذب حوزه رسانه های اصلاح طلب نزدیک به سعید حجاریان شد.
 
به گزارش بولتن نیوز، وی در روزنامه های زنجیره ای آن سال ها از جمله خرداد، توس، بهار، جامعه، اعتماد، همبستگی، مشارکت، نوروز، بنیان (نزدیک به حجاریان)، هفته نامه پیام، فردا و ... شروع به فعالیت سیاسی و مطبوعاتی کرد.
وی به عنوان خبرنگار همراه با خاتمی رئیس جمهور سابق در برخی سفرهای استانی حضور یافت و گزارش سفر خاتمی را برای روزنامه ها و دفتر ریاست جمهور تهیه می کرد.  جالب است که در نزد دوستان خود اینگونه مطرح می کرده که روابط صمیمی با رئیس جمهور دارد و ایشان وی را با اسم کوچک "فرشته" خطاب می کرده است.
 
برخی دوستان وی گفته اند که وی از نظر اخلاقی فردی فاسد و لاابالی بوده و یکی از دوستان وی به نام پگاه کریمی در مورد او گفته که وی به راحتی با آقایان دوست می شود و همان شب به خانه پسرها می رفته است. تیپ و قیافه تابلویی داشته و اکثر افراد متوجه می شدند که او فساد اخلاقی دارد.
 
پگاه کریمی گفته که از رفتار وی وحشت داشتم و وقتی انتقاد می کردم او جواب می داد که تو سطح فکرت پایینه، راحت باش.
دوست دیگرش به نام لیلا یا ساناز، به گفته فرشته قاضی، تردد زیادی به ترکیه داشته در آن جا خودفروشی می کرده است و به همین واسطه با سفارت ترکیه ارتباط و رفت و آمدی داشته و در مهمانی های سفارت و دیپلماتیک شرکت می کرده است.
 
فرشته نیز به همراه او با چند تن از افراد سفارت خانه های اروپایی طرح دوستی می ریزد و یک نفر به نام جاناتان همینگ که خبرنگار رویترز بوده و به زبان ترکی استانبولی نیز صحبت می کرده، با فرشته طرح دوستی می ریزد و به خانه یکدیگر تردد و در مهمانی ها شرکت می کردند.
 
 
جاناتان همینگ دارای همسری ایرانی در لندن به نام ب.ح است اما خانه جاناتان در ایران در کوچه ای که فرشته ساکن بود، قرار داشت.
 
گویا در همین مهمانی ها، فرشته با دیپلماتی بلژیکی آشنا می شود که بعدها منجر به شکست عاطفی می شود و مدتی تحت نظر روانپزشک قرار می گیرد. در سال 83 فرشته به خاطر نوشتن مطالب دروغ در سایت ها به نفع افسانه نوروزی، که به اتهام قتل فردی محاکمه شده بود، با برخورد نیروی انتظامی مواجه می شود و به زندان می افتد.  وی پس از آزادی ادعا می کند که توسط ناجا مورد ضرب و شتم واقع و بینی اش می شکند و مجبور به عمل زیبایی بینی می شود و خواستار غرامت می شود.
 
محیط مجردی وی و بی اخلاقی هایش موجب شد که به ورطه فساد شدید بیافتد و با بسیاری از روزنامه نگاران، فوتبالیست های آن زمان از جمله ع.ا، ف.ف ، و.ن، ط.ط و ... ارتباط نامشروع داشته باشد. موهای فرشته به گفته یکی از دوستانش وز و بدریخت بود و او ناچار بود که هر هفته برای صاف کردن آن به آرایشگاه برود تا بتواند به چهره خود جذابیت بدهد...  وی در محافل فساد، مهمانی ها، پارتی ها و ... به گونه ای ظاهر می شد که دوست پسرش آرش نیز به وی اعتراض می کند که چرا اینقدر فجیع رفتار می کنی که دوستان هم به تو گیر می دهند!
 
 
نامبرده تلاش می کرد که با اکثر نمایندگان مجلس ششم در دوره اصلاحات، ارتباط خبری پیدا کند و از این روش به اخبار مورد نظر خود دست یابد.  وی به عنوان فردی دروغ گو در بین دوستان خود معروف بود و مثلا گفته بود که مادرش اهل هلند است! و یا این که اکثرا در خارج کشور به سر می برد یا اهل ترکیه است...
 
از نظر مالی همواره دوستان و خبرنگاران از او فراری بودند زیرا از هر کس پول می گرفت در بازپرداخت و پس دادن پول او طفره می رفت. او از هر اهرمی برای کسب درآمد و مطرح شدن استفاده می کرد.
 
وی از فوتبالیست های معروف می خواست که با او به پارتی بیایند و بیشتر قرارهای غیر اخلاقی آنها در رستوران ه.چ و ا بود.  وی سفرهای تفریحی و ضد اخلاقی با برخی هنرپیشگان مرد مانند پ.پ به شمال کشور و... داشته است.
در سال های دهه 80 بسیاری از خبرنگاران به او مشکوک بودند و او را همکار سازمان های امنیتی می دانستند زیرا بسیار دروغ می گفت و از نکات و جاهای مختلف، مطالبی را بیان می کرد که نشان دهد در آن مراکز مشغول به کار است ولی خیلی سریع دروغش آشکار می شد و این نوع رفتار و دروغ گویی برای دوستان و خبرنگاران، ابهاماتی را ایجاد کرده بود.
 
وی در سال 83 با ا.ب.ل ازدواج کرد. فرشته قاضی یک بار در مورد یکی از رهبران اصلاحات م.ر.خ گفته بود که در مصاحبه ها با وی بسیار راحت است و یک بار در مورد خط ریش وی گفته بود که خیلی خوش تیپ شده ای!
 
از دیدگاه سیاسی، معتقد بود که شمس الواعظین مهره هاشمی رفسنجانی است و در سفرش در سال 81 به آلمان به همراه بهنود، در راستای اهداف هاشمی عمل شده است.  فرشته قاضی، با خروج از کشور، ابتدا به آمریکا و بعدها به لندن و انگلیس سفر کرد و همکاری گسترده ای را با سایت روز آنلاین شروع کرد.
 
فرشته قاضی، تلاش می کند که با دوستان و اعضای خانواده های کسانی که در جریان فتنه بازداشت شده بودند یا به نوعی به اخلال علیه نظام جمهوری اسلامی و امنیت ملی و... اقدام کرده اند، ارتباط برقرار کند و اخبار و گزارش هایی را در مورد نحوه برخورد با این اخلال گران و مخالفان نظام، روزهای بازداشت، و حاشیه های گوناگون آنها تهیه کند و در روز آنلاین منتشر نماید.
 
وی در گزارش های خود به شکلی غیر منصفانه و همراه با دروغ تلاش می کند که تمام نکات مثبت را منفی نشان دهد و شرایطی کاملا سیاه و مبهم و همراه با رنج را در مورد سوژه های خود گزارش نماید و حتی حرف هایی را از زبان مصاحبه شنونده ها و خانواده ها بیان کند که صحت نداردو خود آنها نیز چنین اعتقادی ندارند و با دروغ گذاشتن در مطالب به نقل از افراد داخل کشور، وضعیت آنها را با سیاه نمایی گزارش کند.
 
فرشته قاضی در ارتباط با بسیاری از عناصر رسانه ای و مخالفان نظام از هر دیدگاه سیاسی است و با افرادی چون نوشابه امیری، باستانی، کاظمیان، رمضان پور، افشاری،رحمانی، اکبرین بهنود، و بسیاری از روزنامه نگاران ضد انقلاب خارج نشین و مخالفان نظام در ارتباط است و از آنها خط سیاسی و رسانه ای می گیرد.
 
فرشته قاضی، نه تنها به سوژه های سیاسی از جمله حوادث بعد از انتخابات و سران و فعالان جنبش سبز، کهریزک، وضعیت فعالان سیاسی ، زندانیان و مخالفان نظام و اخلال گران 4 سال اخیر پرداخته و گزارش هایی برای ستار بهشتی، سحرخیز، فائزه هاشمی، قدیانی، سحابی، نسرین ستوده، محمد سیف زاده، فعالان عرب، دراویش گنابادی و... تهیه کرده و تقریبا هر هفته گزارش هایی در مورد فعالان مخالف نظام و اخلال گران دارد.
 
بلکه دچار توهمات خاص شده و هر نوع اعدام و زندانی حتی اعدام محاربان، قاچاقچیان، قاتلان، و بزهکاران اجتماعی را به مسائل سیاسی و حقوق بشری ربط می دهد و سعی دارد که با خانواده اعدامیان و زندانیان و متخلفان، به شکل های مختلف مصاحبه کند و دست آخر آنها را به سیاست و دولت و نظام ربط دهد تا با سیاه نمایی از وضعیت ایران، اهداف سیاسی خود و رؤسای خود را دنبال کند.
 
وی، مرز بزهکاری و تخلفات اجتماعی و قتل و قاچاق با فعالیت سیاسی و اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان و انتخابات و ... را از بین برده است به طوری که مخاطب روزآنلاین و گزارش های وی تصور می کنند که هر نامی درگزارش های او مخالف نظام جمهوری اسلامی و از زندانیان سیاسی است و با اجحاف در حق خود مواجه شده است.
 
فرشته قاضی اگر به وضعیت آمریکا و اروپا و انگلیس توجه کند متوجه خواهد شد که هر هفته تعدادی از بزهکاران بازداشت و به زندان می افتند و در مسیر رسیدگی به پرونده خود هستند و بررسی آنها و حکم زندان و اعدام به هیچ وجه نه تنها مساوی با از بین رفتن حقوق بشر و سیاه نمایی تلقی نمی شود بلکه برای ایجاد امنیت و آرامش و مقابله باقاچاق و جرم وجنایت ضروری است و یک جامعه سالم به چنین روش هایی برای کاهش جرم و بزه نیازمند است.
 
اما مشخص نیست که امثال فرشته قاضی چرا سعی دارند که هر پرونده و مقابله باهر مجرمی، را به معنای سیاه نمایی اوضاع ایران جلوه دهند ؟ آیا این نوع عملکرد، به معنای کاهش سطح عملکرد روزآنلاین و زرد بودن این رسانه ها و از دست مخاطبان آنها نیست؟
 
چگونه است که خبرنگاری مانند فرشته قاضی، دائم به این سوژه ها می پردازد و سعی دارد که تنور رسانه را به زور اخبار زرد و حادثه ای ، گرم نگه دارد تا اخبار سیاسی نیز به وقت خود برسد!؟
 
عملکرد یک سال گذشته روز آنلاین و فرشته قاضی به خوبی نشان می دهد که این رسانه، به در و دیوار می زند تا خود و مخاطبان خود را حفظ کند و سوژه، زنی که شوهر خود را کشته تا خانواده ستار بهشتی تا وضعیت فائزه هاشمی و.... را بررسی می کند تا سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی را کامل کند.
 
فرشته قاضی به تنهایی از 10 تیر 1388تا 22 فروردین 92 یعنی از انتخابات سال 88 تاکنون حدود 750 گزارش در سیاه نمایی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران نوشته و این گزارش ها علاوه بر وضعیت فعالان سیاسی و اخلال گران بر خلاف امنیت ملی و نظام، به مسائل حاشیه ای و زندگی خصوصی افراد و بزهکاران، اعدامیان و زندانیان و انواع بزهکاران نیز مرتبط بوده و سعی کرده که بزهکاری ها و مسائل اجتماعی را نیز در لیست سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی قرار دهد و مانند نشریات زرد، هر روز یک گزارش حادثه ای علیه نظام و کشور داشته باشد.
 
به عبارت دیگر، در مدت چهار سال گذشته فرشته قاضی به طور متوسط هر دو روز یک گزارش در سیاه نمایی و در مخالفت با نظام و کشور نوشته و منتشر کرده است. وی در گزارش اخیر خود ادعا کرده که جانباز شهید حسن میرزا خان از مجروحان 26 خرداد بعد از انتخابات 88 که در قطعه شهدا دفن شده از مجروحان جنبش سبز بوده است.
 
همچنین در گفت و گوبا خانواده ها و برادر علیرضا کرمی خیرآبادی، فاران حسامی، پروین غفارخانی، و... سعی دارد که گزارش های سیاه نمایی خود را ادامه دهد.
 
به نظر می رسد که وی علاوه بر افراط در مسائل اخلاقی، و ارتباطات خاص، در سیاه نمایی نیز افراط می کند و از نظر روانشناختی، وضعیتی دارد که هر مسیر را انتخاب می کند به شکل افراطی و مستمر بر همان مسیر حرکت می کند تا به زمین بخورد.
 

.

 

فاطمه طیری قاضی، معروف به فرشته قاضی فرزند حسین متولد 1355 در آذرشهر تبریز، ابتدا در نشریات تبریز ورزشی نویس بود، اما در سال های بعد و در دوره اصلاحات، به تهران آمد و با آغاز زندگی مجردی، جذب حوزه رسانه های اصلاح طلب نزدیک به سعید حجاریان شد.
 
به گزارش بولتن نیوز، وی در روزنامه های زنجیره ای آن سال ها از جمله خرداد، توس، بهار، جامعه، اعتماد، همبستگی، مشارکت، نوروز، بنیان (نزدیک به حجاریان)، هفته نامه پیام، فردا و ... شروع به فعالیت سیاسی و مطبوعاتی کرد.
وی به عنوان خبرنگار همراه با خاتمی رئیس جمهور سابق در برخی سفرهای استانی حضور یافت و گزارش سفر خاتمی را برای روزنامه ها و دفتر ریاست جمهور تهیه می کرد.  جالب است که در نزد دوستان خود اینگونه مطرح می کرده که روابط صمیمی با رئیس جمهور دارد و ایشان وی را با اسم کوچک "فرشته" خطاب می کرده است.
 
برخی دوستان وی گفته اند که وی از نظر اخلاقی فردی فاسد و لاابالی بوده و یکی از دوستان وی به نام پگاه کریمی در مورد او گفته که وی به راحتی با آقایان دوست می شود و همان شب به خانه پسرها می رفته است. تیپ و قیافه تابلویی داشته و اکثر افراد متوجه می شدند که او فساد اخلاقی دارد.
 
پگاه کریمی گفته که از رفتار وی وحشت داشتم و وقتی انتقاد می کردم او جواب می داد که تو سطح فکرت پایینه، راحت باش.
دوست دیگرش به نام لیلا یا ساناز، به گفته فرشته قاضی، تردد زیادی به ترکیه داشته در آن جا خودفروشی می کرده است و به همین واسطه با سفارت ترکیه ارتباط و رفت و آمدی داشته و در مهمانی های سفارت و دیپلماتیک شرکت می کرده است.
 
فرشته نیز به همراه او با چند تن از افراد سفارت خانه های اروپایی طرح دوستی می ریزد و یک نفر به نام جاناتان همینگ که خبرنگار رویترز بوده و به زبان ترکی استانبولی نیز صحبت می کرده، با فرشته طرح دوستی می ریزد و به خانه یکدیگر تردد و در مهمانی ها شرکت می کردند.
 
 
جاناتان همینگ دارای همسری ایرانی در لندن به نام ب.ح است اما خانه جاناتان در ایران در کوچه ای که فرشته ساکن بود، قرار داشت.
 
گویا در همین مهمانی ها، فرشته با دیپلماتی بلژیکی آشنا می شود که بعدها منجر به شکست عاطفی می شود و مدتی تحت نظر روانپزشک قرار می گیرد. در سال 83 فرشته به خاطر نوشتن مطالب دروغ در سایت ها به نفع افسانه نوروزی، که به اتهام قتل فردی محاکمه شده بود، با برخورد نیروی انتظامی مواجه می شود و به زندان می افتد.  وی پس از آزادی ادعا می کند که توسط ناجا مورد ضرب و شتم واقع و بینی اش می شکند و مجبور به عمل زیبایی بینی می شود و خواستار غرامت می شود.
 
محیط مجردی وی و بی اخلاقی هایش موجب شد که به ورطه فساد شدید بیافتد و با بسیاری از روزنامه نگاران، فوتبالیست های آن زمان از جمله ع.ا، ف.ف ، و.ن، ط.ط و ... ارتباط نامشروع داشته باشد. موهای فرشته به گفته یکی از دوستانش وز و بدریخت بود و او ناچار بود که هر هفته برای صاف کردن آن به آرایشگاه برود تا بتواند به چهره خود جذابیت بدهد...  وی در محافل فساد، مهمانی ها، پارتی ها و ... به گونه ای ظاهر می شد که دوست پسرش آرش نیز به وی اعتراض می کند که چرا اینقدر فجیع رفتار می کنی که دوستان هم به تو گیر می دهند!
 
 
نامبرده تلاش می کرد که با اکثر نمایندگان مجلس ششم در دوره اصلاحات، ارتباط خبری پیدا کند و از این روش به اخبار مورد نظر خود دست یابد.  وی به عنوان فردی دروغ گو در بین دوستان خود معروف بود و مثلا گفته بود که مادرش اهل هلند است! و یا این که اکثرا در خارج کشور به سر می برد یا اهل ترکیه است...
 
از نظر مالی همواره دوستان و خبرنگاران از او فراری بودند زیرا از هر کس پول می گرفت در بازپرداخت و پس دادن پول او طفره می رفت. او از هر اهرمی برای کسب درآمد و مطرح شدن استفاده می کرد.
 
وی از فوتبالیست های معروف می خواست که با او به پارتی بیایند و بیشتر قرارهای غیر اخلاقی آنها در رستوران ه.چ و ا بود.  وی سفرهای تفریحی و ضد اخلاقی با برخی هنرپیشگان مرد مانند پ.پ به شمال کشور و... داشته است.
در سال های دهه 80 بسیاری از خبرنگاران به او مشکوک بودند و او را همکار سازمان های امنیتی می دانستند زیرا بسیار دروغ می گفت و از نکات و جاهای مختلف، مطالبی را بیان می کرد که نشان دهد در آن مراکز مشغول به کار است ولی خیلی سریع دروغش آشکار می شد و این نوع رفتار و دروغ گویی برای دوستان و خبرنگاران، ابهاماتی را ایجاد کرده بود.
 
وی در سال 83 با ا.ب.ل ازدواج کرد. فرشته قاضی یک بار در مورد یکی از رهبران اصلاحات م.ر.خ گفته بود که در مصاحبه ها با وی بسیار راحت است و یک بار در مورد خط ریش وی گفته بود که خیلی خوش تیپ شده ای!
 
از دیدگاه سیاسی، معتقد بود که شمس الواعظین مهره هاشمی رفسنجانی است و در سفرش در سال 81 به آلمان به همراه بهنود، در راستای اهداف هاشمی عمل شده است.  فرشته قاضی، با خروج از کشور، ابتدا به آمریکا و بعدها به لندن و انگلیس سفر کرد و همکاری گسترده ای را با سایت روز آنلاین شروع کرد.
 
فرشته قاضی، تلاش می کند که با دوستان و اعضای خانواده های کسانی که در جریان فتنه بازداشت شده بودند یا به نوعی به اخلال علیه نظام جمهوری اسلامی و امنیت ملی و... اقدام کرده اند، ارتباط برقرار کند و اخبار و گزارش هایی را در مورد نحوه برخورد با این اخلال گران و مخالفان نظام، روزهای بازداشت، و حاشیه های گوناگون آنها تهیه کند و در روز آنلاین منتشر نماید.
 
وی در گزارش های خود به شکلی غیر منصفانه و همراه با دروغ تلاش می کند که تمام نکات مثبت را منفی نشان دهد و شرایطی کاملا سیاه و مبهم و همراه با رنج را در مورد سوژه های خود گزارش نماید و حتی حرف هایی را از زبان مصاحبه شنونده ها و خانواده ها بیان کند که صحت نداردو خود آنها نیز چنین اعتقادی ندارند و با دروغ گذاشتن در مطالب به نقل از افراد داخل کشور، وضعیت آنها را با سیاه نمایی گزارش کند.
 
فرشته قاضی در ارتباط با بسیاری از عناصر رسانه ای و مخالفان نظام از هر دیدگاه سیاسی است و با افرادی چون نوشابه امیری، باستانی، کاظمیان، رمضان پور، افشاری،رحمانی، اکبرین بهنود، و بسیاری از روزنامه نگاران ضد انقلاب خارج نشین و مخالفان نظام در ارتباط است و از آنها خط سیاسی و رسانه ای می گیرد.
 
فرشته قاضی، نه تنها به سوژه های سیاسی از جمله حوادث بعد از انتخابات و سران و فعالان جنبش سبز، کهریزک، وضعیت فعالان سیاسی ، زندانیان و مخالفان نظام و اخلال گران 4 سال اخیر پرداخته و گزارش هایی برای ستار بهشتی، سحرخیز، فائزه هاشمی، قدیانی، سحابی، نسرین ستوده، محمد سیف زاده، فعالان عرب، دراویش گنابادی و... تهیه کرده و تقریبا هر هفته گزارش هایی در مورد فعالان مخالف نظام و اخلال گران دارد.
 
بلکه دچار توهمات خاص شده و هر نوع اعدام و زندانی حتی اعدام محاربان، قاچاقچیان، قاتلان، و بزهکاران اجتماعی را به مسائل سیاسی و حقوق بشری ربط می دهد و سعی دارد که با خانواده اعدامیان و زندانیان و متخلفان، به شکل های مختلف مصاحبه کند و دست آخر آنها را به سیاست و دولت و نظام ربط دهد تا با سیاه نمایی از وضعیت ایران، اهداف سیاسی خود و رؤسای خود را دنبال کند.
 
وی، مرز بزهکاری و تخلفات اجتماعی و قتل و قاچاق با فعالیت سیاسی و اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان و انتخابات و ... را از بین برده است به طوری که مخاطب روزآنلاین و گزارش های وی تصور می کنند که هر نامی درگزارش های او مخالف نظام جمهوری اسلامی و از زندانیان سیاسی است و با اجحاف در حق خود مواجه شده است.
 
فرشته قاضی اگر به وضعیت آمریکا و اروپا و انگلیس توجه کند متوجه خواهد شد که هر هفته تعدادی از بزهکاران بازداشت و به زندان می افتند و در مسیر رسیدگی به پرونده خود هستند و بررسی آنها و حکم زندان و اعدام به هیچ وجه نه تنها مساوی با از بین رفتن حقوق بشر و سیاه نمایی تلقی نمی شود بلکه برای ایجاد امنیت و آرامش و مقابله باقاچاق و جرم وجنایت ضروری است و یک جامعه سالم به چنین روش هایی برای کاهش جرم و بزه نیازمند است.
 
اما مشخص نیست که امثال فرشته قاضی چرا سعی دارند که هر پرونده و مقابله باهر مجرمی، را به معنای سیاه نمایی اوضاع ایران جلوه دهند ؟ آیا این نوع عملکرد، به معنای کاهش سطح عملکرد روزآنلاین و زرد بودن این رسانه ها و از دست مخاطبان آنها نیست؟
 
چگونه است که خبرنگاری مانند فرشته قاضی، دائم به این سوژه ها می پردازد و سعی دارد که تنور رسانه را به زور اخبار زرد و حادثه ای ، گرم نگه دارد تا اخبار سیاسی نیز به وقت خود برسد!؟
 
عملکرد یک سال گذشته روز آنلاین و فرشته قاضی به خوبی نشان می دهد که این رسانه، به در و دیوار می زند تا خود و مخاطبان خود را حفظ کند و سوژه، زنی که شوهر خود را کشته تا خانواده ستار بهشتی تا وضعیت فائزه هاشمی و.... را بررسی می کند تا سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی را کامل کند.
 
فرشته قاضی به تنهایی از 10 تیر 1388تا 22 فروردین 92 یعنی از انتخابات سال 88 تاکنون حدود 750 گزارش در سیاه نمایی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران نوشته و این گزارش ها علاوه بر وضعیت فعالان سیاسی و اخلال گران بر خلاف امنیت ملی و نظام، به مسائل حاشیه ای و زندگی خصوصی افراد و بزهکاران، اعدامیان و زندانیان و انواع بزهکاران نیز مرتبط بوده و سعی کرده که بزهکاری ها و مسائل اجتماعی را نیز در لیست سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی قرار دهد و مانند نشریات زرد، هر روز یک گزارش حادثه ای علیه نظام و کشور داشته باشد.
 
به عبارت دیگر، در مدت چهار سال گذشته فرشته قاضی به طور متوسط هر دو روز یک گزارش در سیاه نمایی و در مخالفت با نظام و کشور نوشته و منتشر کرده است. وی در گزارش اخیر خود ادعا کرده که جانباز شهید حسن میرزا خان از مجروحان 26 خرداد بعد از انتخابات 88 که در قطعه شهدا دفن شده از مجروحان جنبش سبز بوده است.
 
همچنین در گفت و گوبا خانواده ها و برادر علیرضا کرمی خیرآبادی، فاران حسامی، پروین غفارخانی، و... سعی دارد که گزارش های سیاه نمایی خود را ادامه دهد.
 
به نظر می رسد که وی علاوه بر افراط در مسائل اخلاقی، و ارتباطات خاص، در سیاه نمایی نیز افراط می کند و از نظر روانشناختی، وضعیتی دارد که هر مسیر را انتخاب می کند به شکل افراطی و مستمر بر همان مسیر حرکت می کند تا به زمین بخورد.
 

.

 
علی همدانی و بهزاد بلور دو مجری شبکه رادیو و تلویزیون بی بی سی فارسی که سازنده ویژه برنامه نوروزی این شبکه در سال 92 نیز بودند، در یکی از برنامه‌های این شبکه که به عنوان مهمان حضور داشتند در پاسخ به سوال مجری درباره نحوه ساخت ویژه نامه نوروزی، اظهار داشتند که متاسفانه بی بی سی در سال 91 با کمبود اعتبار بسیاری مواجه شد که بخشی از آن به دلیل اجرای ویژه برنامه نوروز سال 91 بود.
 
این اظهارات مجریان شبکه بی بی سی فارسی در حالی است که ویژه برنامه نوروزی سال گذشته این شبکه با اصرار صادق صبا مدیر شبکه و با دعوت از خوانده‌های لس آنجلسی برگزار گردید و با رقص و پایکوبی این ویژه برنامه را به یک پارتی بی بی سی تبدیل نمودند.
 
حال به دنبال انتشار این خبر در پایگاه 598، علی همدانی از مجریان شبکه انگلیسی بی بی سی در صفحه شخصی خود در فیس بوک با اعتراض به این خبر به شیوه جدیدی از مبارزه با انقلاب اسلامی اشاره نموده است و نوشته: وقتی خواستم، به عنوان خبرنگار سرویس خبری جدی مثل بی بی سی، جلوی دوربین برقصم، تنها چیزی که به ذهنم آمد شما بودید... مردم ماتم زده کشورم که ماموریت خوشحال کردن نوروزی شان را داشتم... همانقدری حس مسیولیت داشتم که وقتی خبری، گزارشی یا مصاحبه ای انجام می دهم یا صبح ها ماموریت بیدار کردنتان را داشتم. نکته اینجاست که در کوته فکر و ذهن برادرها "از جان و دل" کار کردن نمی گنجد. من و ما از همه چیز زندگیمان گذاشتیم و گذشتیم... سینه سپر کرده ایم و سرباز مردم کشورمان شدیم در نبرد آگاهی با جهل، شادی با غم... اسلحه یکبار قلم است، یک بار "قر"...
 
 
 
لازم به ذکر است که مشکلات عدیده مالی و همچنین بروز فسادهای اخلاقی در بین کارکنان و مجریان بی بی سی معضلات بسیاری را برای دست اندرکاران این شبکه به وجود آورده است.
 
 
منبع:598

.

 
علی همدانی و بهزاد بلور دو مجری شبکه رادیو و تلویزیون بی بی سی فارسی که سازنده ویژه برنامه نوروزی این شبکه در سال 92 نیز بودند، در یکی از برنامه‌های این شبکه که به عنوان مهمان حضور داشتند در پاسخ به سوال مجری درباره نحوه ساخت ویژه نامه نوروزی، اظهار داشتند که متاسفانه بی بی سی در سال 91 با کمبود اعتبار بسیاری مواجه شد که بخشی از آن به دلیل اجرای ویژه برنامه نوروز سال 91 بود.
 
این اظهارات مجریان شبکه بی بی سی فارسی در حالی است که ویژه برنامه نوروزی سال گذشته این شبکه با اصرار صادق صبا مدیر شبکه و با دعوت از خوانده‌های لس آنجلسی برگزار گردید و با رقص و پایکوبی این ویژه برنامه را به یک پارتی بی بی سی تبدیل نمودند.
 
حال به دنبال انتشار این خبر در پایگاه 598، علی همدانی از مجریان شبکه انگلیسی بی بی سی در صفحه شخصی خود در فیس بوک با اعتراض به این خبر به شیوه جدیدی از مبارزه با انقلاب اسلامی اشاره نموده است و نوشته: وقتی خواستم، به عنوان خبرنگار سرویس خبری جدی مثل بی بی سی، جلوی دوربین برقصم، تنها چیزی که به ذهنم آمد شما بودید... مردم ماتم زده کشورم که ماموریت خوشحال کردن نوروزی شان را داشتم... همانقدری حس مسیولیت داشتم که وقتی خبری، گزارشی یا مصاحبه ای انجام می دهم یا صبح ها ماموریت بیدار کردنتان را داشتم. نکته اینجاست که در کوته فکر و ذهن برادرها "از جان و دل" کار کردن نمی گنجد. من و ما از همه چیز زندگیمان گذاشتیم و گذشتیم... سینه سپر کرده ایم و سرباز مردم کشورمان شدیم در نبرد آگاهی با جهل، شادی با غم... اسلحه یکبار قلم است، یک بار "قر"...
 
 
 
لازم به ذکر است که مشکلات عدیده مالی و همچنین بروز فسادهای اخلاقی در بین کارکنان و مجریان بی بی سی معضلات بسیاری را برای دست اندرکاران این شبکه به وجود آورده است.
 
 
منبع:598

.

ترویج فحشا و بی‌بند و باری به سبک دوویچه‌وله
به گزارش ماهستیم به نقل از موسسه راهبردی دیده‌بان، همان طور که چندی پیش برخی از رسانه‌های ارزشی اقدام به افشاگری علیه اقدامات ضد فرهنگی و ترویج فحشا در کشور در آستانه گرم شدن هوا پرداختند و از ارتباطات تنگاتنگ فردی به نام «ف.ع» که مرتبط با سازمان‌های جاسوسی دشمن به ویژه سرویس جاسوسی آلمان و عناصر ضد انقلاب می‌باشد پرده برداشته بودند. همچنین در همان مطلب از پروپاگاندای رسانه‌ای که توسط رسانه‌ی وابسته به سازمان جاسوسی آلمان دوویچه‌وله که به تبلیغ اقدامات وی می‌پرداخت نیز خبر داده بودند.


در همین راستا سرویس جاسوسی آلمان توسط سفارت‌خانه خود در تهران اهداف ناتوی فرهنگی را پیش می‌برد. برای مثال همچنانکه در کتاب «هویت» اشاره شده عناصر ناتوی فرهنگی در مهمانی‌های این سفارت‌خانه شرکت می‌کردند و مأموریت‌های تازه را نیز از آنان دریافت می‌کردند.
 
سازمان جاسوسی آلمان در آخرین اقدام برای ترویج بی‌بند و باری و فحشا با استفاده از شبکه‌های اجتماعی استکبارساخته و با کمک عوامل داخلی خود اقدام به برگزاری برنامه‌ای با عنوان «سبیل به کدام دختر بیشتر می‌آید؟» کردند که توسط جاسوس ـ خبرنگاران دوویچه‌وله نیز گزارش تصویری مفصلی از این برنامه تهیه و با ذوق و شوق فروان در این رسانه منتشر شده است. این رادیو که یکی از اهداف اصلی‌اش ترویج بی‌حیایی با استفاده از برنامه‌هایی درباره مد و لباس زنان در کشور است، سعی نموده است تا با برنامه‌ای که در یکی از پارک‌های تهران و با حضور دختران و پسران برگزار شده است، ضمن پیش‌برد اهدافش به وسیله ابزار جدید که جاذبه‌های جنسی و غیر اخلاقی نیز دارد، دیگر افراد بی‌خبر را نیز مطلع کند.


پیش از این نیز دشمنان در سال 90 تلاش کردند تا با القای خطوط خود به داخل و با راه انداختن برنامه‌هایی چون «آب‌بازی، خز‌بازی و...» ضمن تست کردن فراخوان‌های مجازی محملی برای آشوب و اغتشاش تهیه کنند. بازخورد خوب این برنامه‌ها، برخی گروهک‌های ضد انقلاب و جریان فتنه را نیز وسوسه کرده بود تا از این ظرفیت استفاده کرده و اهداف شوم خود را جلو ببرند.
 
خاطر نشان می‌شود که پس از پایان جنگ تحمیلی یکی از برنامه‌های ثابت دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران، هدف گرفتن ایمان و اعتقادات آنان بوده که در همان‌ سال‌ها رهبر معظم انقلاب اسلامی با بصیرت و تیزبینی، این توطئه شوم دشمن را شناسایی کردند و با عنوان شبیخون فرهنگی و بعدها ناتوی فرهنگی به مسئولین و مردم هشدارهای لازم را فرمودند.
 

.

ترویج فحشا و بی‌بند و باری به سبک دوویچه‌وله
به گزارش ماهستیم به نقل از موسسه راهبردی دیده‌بان، همان طور که چندی پیش برخی از رسانه‌های ارزشی اقدام به افشاگری علیه اقدامات ضد فرهنگی و ترویج فحشا در کشور در آستانه گرم شدن هوا پرداختند و از ارتباطات تنگاتنگ فردی به نام «ف.ع» که مرتبط با سازمان‌های جاسوسی دشمن به ویژه سرویس جاسوسی آلمان و عناصر ضد انقلاب می‌باشد پرده برداشته بودند. همچنین در همان مطلب از پروپاگاندای رسانه‌ای که توسط رسانه‌ی وابسته به سازمان جاسوسی آلمان دوویچه‌وله که به تبلیغ اقدامات وی می‌پرداخت نیز خبر داده بودند.


در همین راستا سرویس جاسوسی آلمان توسط سفارت‌خانه خود در تهران اهداف ناتوی فرهنگی را پیش می‌برد. برای مثال همچنانکه در کتاب «هویت» اشاره شده عناصر ناتوی فرهنگی در مهمانی‌های این سفارت‌خانه شرکت می‌کردند و مأموریت‌های تازه را نیز از آنان دریافت می‌کردند.
 
سازمان جاسوسی آلمان در آخرین اقدام برای ترویج بی‌بند و باری و فحشا با استفاده از شبکه‌های اجتماعی استکبارساخته و با کمک عوامل داخلی خود اقدام به برگزاری برنامه‌ای با عنوان «سبیل به کدام دختر بیشتر می‌آید؟» کردند که توسط جاسوس ـ خبرنگاران دوویچه‌وله نیز گزارش تصویری مفصلی از این برنامه تهیه و با ذوق و شوق فروان در این رسانه منتشر شده است. این رادیو که یکی از اهداف اصلی‌اش ترویج بی‌حیایی با استفاده از برنامه‌هایی درباره مد و لباس زنان در کشور است، سعی نموده است تا با برنامه‌ای که در یکی از پارک‌های تهران و با حضور دختران و پسران برگزار شده است، ضمن پیش‌برد اهدافش به وسیله ابزار جدید که جاذبه‌های جنسی و غیر اخلاقی نیز دارد، دیگر افراد بی‌خبر را نیز مطلع کند.


پیش از این نیز دشمنان در سال 90 تلاش کردند تا با القای خطوط خود به داخل و با راه انداختن برنامه‌هایی چون «آب‌بازی، خز‌بازی و...» ضمن تست کردن فراخوان‌های مجازی محملی برای آشوب و اغتشاش تهیه کنند. بازخورد خوب این برنامه‌ها، برخی گروهک‌های ضد انقلاب و جریان فتنه را نیز وسوسه کرده بود تا از این ظرفیت استفاده کرده و اهداف شوم خود را جلو ببرند.
 
خاطر نشان می‌شود که پس از پایان جنگ تحمیلی یکی از برنامه‌های ثابت دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران، هدف گرفتن ایمان و اعتقادات آنان بوده که در همان‌ سال‌ها رهبر معظم انقلاب اسلامی با بصیرت و تیزبینی، این توطئه شوم دشمن را شناسایی کردند و با عنوان شبیخون فرهنگی و بعدها ناتوی فرهنگی به مسئولین و مردم هشدارهای لازم را فرمودند.
 

.

جزئیاتی از تحرکات رضا پهلوی

 

سایت خودنویس با اشاره به جلسه رضا پهلوی با برخی نمایندگان کنگره آمریکا در تاریخ 17 اسفندماه، نوشت: «رضا پهلوی به همراه گروهی از فعالان سیاسی و نمایندگان کنگره، جلسه‌ای پشت درهای بسته داشت.»
 
خودنویس اضافه می کند: «جلسه‌ای پشت درهای بسته و با حضور «مهمانان دعوت شده» برای معرفی «شورای ملی» و بحث درباره انتقال دموکراتیک قدرت در ایران، با حضور رضا پهلوی و تعدادی از نمایندگان کنگره، امیر عباس فخرآور و کنت کتزمن برگزار شد. پنل اعضای موقت شورای ملی از جمله رضا پیرزاده، سعید گنجی، نازیلا گلستان، پایان‌بخش این برنامه بود.»
 
همکاری رضا پهلوی با آمریکا به این مورد ختم نمی شود. "باب وودوارد" روزنامه نگار شهیر آمریکا در اکتبر 1987 در کتاب "جنگهای سری سیا" پرده از ارتباط وی با "سیا" برداشت. در صفحه 85 این کتاب، "وودوارد" گفتگویی از "ویلیام کیسی" (رئیس وقت سیا) آورده است که وی در آن از «تهیه طرح سرنگونی [امام] خمینی و جایگزین کردن او با رضا پهلوی» به دستور ریگان سخن می گوید:
 
«[امام]خمینى اغلب موضوع گفتگوها در گردهمایی هاى کاخ سفید بود. این تمایل اظهار مى ‏شد که در صورت امکان دفع شرش بشود. با رئیس جمهور مباحثاتى انجام گرفته بود و بنظر مى‏ رسید که نظر او بیش از حد معمولش، به این موضوع معطوف شده است و بعد از کیسى خواسته شد عملیات مخفى براى سرنگونی [امام]خمینى و جایگزین کردن او با رضا پهلوى پسر شاه فقید را موضوع مطالعه قرار دهد و طرحى تهیه کند. وقتى کیسى این موضوع را در لنگلی6 مطرح کرد، رنگ از صورتها پرید. ایران مشکلی لاینحل بود، خانواده پهلوی از آن هم بدتر بود. در اداره عملیات سری سیا هم هیچکس حاضر نبود وارد چنین ماجرائی بشود. وزارت خارجه نیز در مقابل این تصمیم مقاومت کرد. ولی کیسی همسو با رئیس جمهور احساس کرد که حکومت باید کاری انجام دهد. بهترین فکری که به نظرش رسید، این بود که به سیا اجازه دهد که طی یک عملیات مخفی، گفتگوهایی با تبعیدیان ضد [امام] خمینی انجام داده و با برآورد و بررسی آنها دریابد که کدامیک از آنها ممکن است بتواند نیروی مخالفی بر علیه [امام] خمینی برپا کنند. کیسی این طرح را بمثابه اولین قدم مورد نیاز به کاخ سفید ارائه کرد و رئیس جمهور آنرا امضا نمود.»
 
گذشته از انواع تلاش های ناکام آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و بر ملا شدن ادعای دروغ امروز آنها مبنی بر حذف "سیاست تغییر رژیم" با اینگونه تحرکات، رضا پهلوی برای معرفی شورای خود علاوه بر سفر به اروپا، با رسانه ها نیز گفتگوهای مفصلی ترتیب داد. بی بی سی، صدای آمریکا، کانال 1، اندیشه از جمله شبکه های فارسی زبانی هستند که زمانی از برنامه های خود را به وی اختصاص دادند تا برای شورای خود تبلیغ کند.
 
 
اما قبل از دوره گردی آقای پهلوی، گروه وی با مشکلات شدید مالی روبرو شد به طوری که در قدم اول مجبور شد برنامه ای برای جذب کمک های مالی با همکاری 2 شبکه سلطنت طلب به صورت 24 ساعته و بمدت چند رور ترتیب دهد. با توجه به جلسات جدید وی با پارلمان اروپا و کنگره به نظر می رسد این گروه در سطح عمومی و همچنین دریافت کمک های مالی نتوانسته است اقبالی داشته باشد.
 
با نگاهی به شرکت کنندگان برنامه "همیاری" گروه موسوم به "شورای ملی" دلیل عدم اقبال عمومی مشخص می شود؛ شرکت کنندگانی که به نظر می رسد بیشتر ورشکسته های سیاسی سلطنت طلب، خوانندگان دست چندم و عوامل شبکه های موسوم به "لس آنجلسی" که بعضا چند سال است که تعطیل شده اند و یا در آستانه تعطیل شدن هستند.(1)
 
اما با توجه به شعارهای به اصطلاح "دموکراسی خواهانه" رضا پهلوی در رسانه های فارسی زبان، بعید است حضور سلطنت طلبان در اطراف او به علت قرابت وی با "محمدرضا پهلوی" باشد. خود رضا پهلوی در مصاحبه با یک نشریه غیر فارسی پرده از علت این تجمع بر می دارد. وی در مصاحبه با نشریه فوکوس آلمان در پاسخ به این سوال که "آرزو دارید روزی تاج شاهی ایران را برسرگذارید؟" می گوید: «صدالبته. اصولاٌ برای من چیزی از این بهتر نیست که با هم? آنچه در اختیار دارم به کشورم خدمت کنم. در غیر اینصورت هم? این زحمت ها را بر خود روا نمی داشتم.»
 
وی در این مصاحبه صحبت های جالب دیگری هم کرده بود به عنوان مثال اینکه شاه قانونی ایران است و یا اینکه در توجیه دیکتاتوری پدرش گفته بود که، در واقع، مردم ایران لیاقت دموکراسی را نداشتند و پدر او چاره‌ای جز سرکوب و استبداد نداشته است و یا: «بسیاری از انقلابی‌های آن‌موقع امروز نزد من می‌آیند و می‌گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می‌کرد…» و یا اینکه به ستایش سیاست مستبدانی چون سلاطین عربستان و قطر و بحرین، در مقابل ایران، پرداخته است.
 
 
شرط بندی روی اسب مرده
اما از طرف دیگر اقبال نمایندگان کنگره آمریکا به تشکیلات و گروهک هایی که در داخل کشور منفور هستند مانند سلطنت طلبان و گروهک تروریستی منافقین، به نظر می رسد این گونه تحرکات بیشتر در راستای خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران است! چرا که هر بیشتر ماهیت به اصطلاح "دموکراسی خواهانه" آمریکا روشن تر می شود، که از این جهت باید از کنگره آمریکا تشکر کرد.
 
 
(1)برخی از عوامل و برگذارکنندگان برنامه موسوم به "همیاری با شورای ملی" :
 

ضیا آتابای مدیر شبکه سلطنت طلب nitv ، "امیر شجره" مدیر شبکه سلطنت طلب پارس، "علیرضا امیرقاسمی" مدیر شبکه ضدفرهنگی طپش

 

"پرویز کاردان" مدیر سابق شبکه "اندیشه"، "نادر رفیعی" مدیر شبکه تعطیل شده "امید ایران"، "ستار دلدار" مدیر شبکه تعطیل شده "آپادانا"

 

از عوامل شبکه ها: سوزی یاشار(بازیگر دوران طاغوت)، هاله نظری(بازیگر دوران طاغوت)، الهام ستاکی(مجری جنجالی سابق صدای آمریکا)

 

جمشید دلشاد (شهردار سابق بورلی هیلز) ، امیر بهادری (طراح مشهور لباس)، تیمسار محمدحسین مهرمند (فرمانده ستاد تاکتیکی نیروی هوایی رژیم پهلوی)

 

 

لیلا فروهر، ستار، مرتضی(خوانندگان لس آنجلسی)

 

 

از راست به چپ: رضا پیرزاد(عضو کمیته موقت برگزاری شورای ملی)، سعید احمدی (دب?ر سازمان ا?ران پاد)، سوزی یاشار، مراد معلم(شورای جبهه ملی در خارج از کشور)

 

 

رضا پهلوی و فرامرز فروزنده مدیر شبکه اندیشه

 

از راست به چپ: فرامرز فروزنده (مدیر شبکه اندیشه)، (مدیر سابق شبکه امید ایران)، علیرضا امیرقاسمی (مدیر شبکه طپش)، همایون هوشیارنژاد (از عوامل سابق شبکه کانال1) ، ضیا آتابای (مدیر اولین شبکه فارسی زبان) ، مهرداد پارسا (از عوامل شبکه پارس)، آرین وطن خواه (مدیر شبکه سلطنت طلب آریامهر)، دخی عبدی (از عوامل شبکه آریامهر)