سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

سرانجام دختران محمدرضا شاه چه شد؟

سایت تبیان نوشت: شهناز، فرحناز و لیلا سه دختر از ازدواج‌های محمد رضای ربع پهلوی بودند.

اولین خبر به نقل از598: محمدرضا شاه پهلوی در خلال ازدواج‌های خود دارای 3 دختر به نام‌های شهناز، فرحناز و لیلا شد. شهناز از ازدواج اول او و فرحناز و لیلا از ازدواج سوم او بودند. آنها به دلیل سن و سال پایین و حضور عمه‌های قدرتمند چندان مجالی برای عرض اندام در دربار نیافتند.
* شهناز، دختری که دوست داشتند پسر باشد
تولد شهناز پهلوی در« آبان سال 1319» با خشم و ناراحتی خاندان پهلوی توأم شد. چرا که این خانواده برای به دنیا آمدن فرزند پسری که جانشین و ولیعهد محمدرضا پهلوی باشد نقشه‌ها کشیده بودند.
در این میان رضاشاه، بزرگ خانواده پهلوی، کسی که در تمام مدت حضور ملکه فوزیه در ایران سعی کرده بود با توجهات ویژه دل او را به دست آورد، پس از شنیدن این خبر خشمگین شد و از فرط عصبانیت تمام وسایل روی میز دفترش را با عصا به پایین پرت کرد! او از آن زمان کمتر به فوزیه توجه کرد و اعضای خانواده پهلوی علی‌الخصوص تاج‌الملوک از در ناسازگاری با فوزیه برآمدند.
فوزیه ایران را ترک نمود و سال بعد به دلیل پافشاری فوزیه، دربار ایران ناچار شد طلاق او را صادر کند. از این پس شهناز که از یک سو از محبت مادر جدا شده بود و از سوی دیگر پدر را به دلیل مشغله و خوشگذرانی در کنار خود نداشت تنها شد.
روابط او با عمه‌ها و مادربزرگش چندان گرم نبود. چرا که از یک طرف آنها را برای رفتن مادرش مقصر می‌دانست و از طرف دیگر از همان ابتدای تولد از آنها محبتی ندیده بود. در نهایت به دلیل دلتنگی‌های شهناز قرار شد که جهت تحصیل به یک مدرسه و سپس کالجی در اروپا فرستاده شود.
او از سن ده سالگی با ثریا به عنوان نامادری روبه رو گشت، با تمام تلاشهای ثریا هرگز با او از در دوستی درنیامد ، تنها پس از کودتای 1332 حاضر به بازگشت به ایران شد. اندکی بعد به خواست شاه در سال 1335 به عقد اردشیر زاهدی پسر فضل‌الله زاهدی عامل کودتای 1332 درآمد.
پس از به دنیا آمدن تنها فرزندشان مهناز در سال 1337، به سبب عیاشی اردشیر زاهدی،شهناز شاهزاده تنهای دربار به تنگ آمده و تنها با دخترش در حصارک ساکن گشت و به تدریج به مواد مخدر «ال. اس. دی» روی ‌آورد.
وی در سال 1343 پس از فوت سرلشکر فضل‌الله زاهدی از اردشیر زاهدی جدا شد و به زندگی هیپی‌گری و کولی‌وار رو آورد. پس از مدتی به سویس رفت. در آنجا با خسرو جهانبانی فرزند سپهبد جهانبانی که مشغول تحصیل در رشته نقاشی و یک هیپی تمام عیار بود آشنا گشت و اندکی بعد بدون اجازه دربار با او ازدواج کرد.
وی سالها پس از به دنیا آمدن دختر دوم فوزیه و پسرش کیخسرو در آنجا ‌ماند تا اینکه به وساطت فرح دیبا بخشیده شده و به ایران آمد. شهناز پیش از انقلاب به مذهب رو آورد و نام خود را به هاجر تغییر داد. وی از آن به بعد با روسری در مجالس خصوصی شرکت می‌کرد. شاه در روزهای آخر حیات مایملک خود را بین فرزندانش تقسیم کرد به میزان هشت درصد از ارث خود را به شهناز بخشید و دو درصد را به فرزندش «مهناز» داد و جمعاً ده درصد از ارث شاه به آنها رسید.
شهناز که پس از فوت پدرش به تقسیم‌بندی ارث واقف شد و دانست که به او حدود هفت درصد کمتر از فرحناز و لیلا داده‌اند به دادگاه فرانسه شکایت برد. مع ذلک با همان میزان هشت درصد صاحب پول و ملک زیادی شد که خود شوهر و فرزندانش بتوانند به راحتی در پاریس زندگی کنند. او از سیاست به کلی دور بود و راحتی خود را در آزادی از قیودات دربار و سیاست و توطئه‌بازی به شمار می‌آورد.
* فرحناز، سهامدار بزرگ
فرحناز دختر دوم محمدرضاشاه در سال 1341 «اسفند ماه» به دنیا آمد.او تحصیلات خود را در ایران و در مدرسهء ویژهء نیاوران در تهران انجام داد ولی با وقوع انقلاب 1357ایران در نوجوانی به همراه خانواده خود ناگزیر به فرار از کشور شد و سپس در اوایل دههء 80 به کالج آمریکایی قاهره در کشورمصر رفت و بعدها به ایالت متحده رفت یک سال در کالج بنینگتون تحصیل کرد.
او سپس به دانشگاه کلمبیا رفت و تحصیلات خود را ادامه داد و به درجه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی اطفال دست یافت. او خواهر تنی رضا پهلوی، علیرضا و لیلا پهلوی است. او با سرمایه هنگفتی که از 15% ارثیه پدرش به دست آورد، سهامدار چند موسسه و کارخانه بزرگ امریکا گشت و اکنون به حال تجرد در آمریکا زندگی می‌کند.
* لیلا، ناکام در زندگی
لیلا سومین دختر محمدرضا پهلوی و آخرین فرزند او و فرح پهلوی است که درسال 1349 «فروردین»به دنیا آمد. وی کوچک‌ترین خواهر رضا پهلوی، علی‌رضا پهلوی، فرحناز پهلوی و خواهر ناتنی شهناز پهلوی بود.
با پیروزی انقلاب 1357 ایران و در حالی که لیلا تنها 8,5 سال داشت، مجبور به ترک ایران به همراه خانواده‌اش و زندگی در تبعید شد.
لیلا پهلوی پس از پایان تحصیلات دوران ابتدایی، تحصیلات عالی خود را در ایالات متحده آمریکا و در دانشگاه براون در رشته ادبیات تطبیقی با گرایش زبان آلمانی و فلسفه اسکاندیناویایی به اتمام رساند.
وی با وجود داشتن تحصیلات عالیه در رشته ادبیات تطبیقی به شدت افسرده بود و از سردردهای شدید میگرن و دردهای عضلانی رنج می‌برد. همین امر باعث شده بود که گوشه عزلت گزیند و در جمع دوستان حاضر نشود. شکست عشقی او آخرین قطره از این جام بود که او را لبریز ساخت و در 31 سالگی دست به خودکشی زد.علت مرگ او را استعمال بیش از حد قرصهای مسکن و داروهای قوی بیان کرده‌اند.
او در سال 1988 م در کنار قبر مادربزرگش در پاریس دفن شد.

.

سلطنت طلبها هم از همکاری ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور به خشم امدند

حامیان سلطنت طلب با مشاهده همکاری مستقیم رضا پهلوی با امیرعباس فخرآور از وی به خشم آمده و حتی در فضای مجازی نسبت به این گزینش سر به اعتراض گذاشته اند، بسیاری در فضای مجازی از جمله سایت های آزادگی و بالاترین نوشته اند که " آیا رضا پهلوی فرد دیگری را در اپوزسیون نمی شناخت که امیرعباس فخرآور را انتخاب کرد".

امیر عباس فخرآور که دوست ‌دارد خود را «پسرک گستاخ» نامد به برکت چهره سازی‌های غیر واقعی‌ بخش فارسی‌ صدای آمریکا شخصیت کمابیش شناخته شده‌ای برای ایرانیان می باشد. وی که خود را رهبر جنبش دانشجویی می خواند با احمد باطبی چهره دیگر بخش فارسی صدای آمریکا درگیری چندساله ی داشته که چندی پیش نیز در پی افشای مکالمه تلفنی باطبی با یکی از کارمندان وزارت اطلاعات ایران این درگیری ابعاد تازه ای به خود گرفت.

انتخاب امیرعباس فخرآور در میان مدعیان اپوزسیون از سوی رضا پهلوی تنها دو مفهوم را می رساند:

-در اپوزسیون کمتر کسی حاضر به همکاری مستقیم با رضا پهلوی است، این مهم از آنجا استنباط می شود که وی در جریان شورای ملی ایرانیان تنها پس از گذشت چندماه تنها ماند و مجبور به رونمایی از «سوپر شورای ملی» شد! گفتنی است در آغاز به کار شورای ملی ایرانیان بسیاری از گروه ها به زعم اینکه شورا می تواند دربردارنده نظرات مختلف باشد به آن پیوستند اما با ورود شورا به مسائل مالی و نیز اختلاف در دیگر مباحث گروه های بسیاری از آن جدا شدند!

-رضا پهلوی به خیال آنکه امیرعباس فخرآور لابی گسترده ی در دولت آمریکا داشته و می تواند سیل کمک های مالی دولت آمریکا را سرازیر کند، از این رو وی به فخرآور پیشنهاد همکاری مستقیم داد؛ البته تا پیش از این نیز رضا پهلوی گزینه های دیگری را مدنظر داشت اما با توجه به آنکه بسیاری از آنان در طی چندماهه اخیر دست به اقدامات جداگانه ای برای تامین منابع مالی زده اند از انتخاب آنان برای همکاری مستقیم منصرف می شود. به عنوان مثال علیرضا نوری زاد با عنایت ویژه دول عربی اقدام به راه اندازی تلویزیون ماهواره ای می کند.

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نظر به برنامه مدون دولت آمریکا برای برهم زدن آرامش در انتخابات 92 بسیاری از حامیان سبز که تا پیش از این از طریق جنبش سبز توانسته بودند مبالغ گسترده ای به جیب زنند، این بار نیز بنابر سیاست همیشگی دولت آمریکا برنامه هایی را در اختیار اتاق فکر سازمان های جاسوسی قرار دادند؛ چناچه این طرح و برنامه ها مورد تایید مدیران ارشد قرار گیرد منابع مالی گسترده ای در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.

اما ماجرا در اپوزسیون از این حرف ها گذشته و به خاله زنک بازی های می انجامد که هم اکنون شاهد حضور امیرعباس فخرآور در کنار رضا ربع پهلوی هستیم،تنها افسوس برای آنهایی که اپوزسیون را حتی در حد شلغم نیز باور دارند؛ به گمان نگارنده اپوزسیونی که این باشد از کارکرد در حد شلغم نیز عاجز است! اگر ماجرا را آنطور که سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» عنوان می کند باور کنیم وای به حال ...

سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» اما ابعاد تازه ای از پشت پرده همکاری مستقیم رضا ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور افشا می کند؛ این سایت که سابقه طولانی در خبررسانی به شیوه غربی داشته و توسط عناصر ضدانقلاب مدیریت می شود ابعاد تازه ای از ماجرای همکاری ربع پهلوی با فخرآور را رو می کند.

پایگاه خبری حقوق انسانی‌و اولیه بشر: آغاز داستان این همکاری و پیوند بر می گردد به یک مهمانی که در تاریخ 13 آوریل 2012درمنزل شخصی‌ "سینا دبستانی "برگزارشد .در این مهمانی که نوری علی ‌و فواد پاشایی و تنی چند از اعضای حزب مشروطه به همراه فریبا داودی مهاجر و …حضور پیدا می کنند و بساط عیش و نوش را می گسترانند و شروع به رقص و …می کنند، از مراسم رقص و برخی ‌از حرکات غیر متعارف فواد پاشایی با خانم …فیلمبرداری می شود و این فیلم به نحوی در اختیار فخرآور قرارداده می شود و فخرآور بخشی از آن ‌ر ابه صورت عکس (اسکرین شات)در فیس بوک و وبلاگ خود منتشر می‌کند و به صورت غیرمستقیم از طریق سینا دبستانی به حزب مشروطه می فهماندکه قضیه فیلم جدی است!

در همان کشاکش و اوج بحران و درگیری، فخرآور قسمت‌هایی‌ از فیلم موصوف را جهت انتشار و زیر فشار گذاشتن اعضای حزب مشروطه و رضا پهلوی به «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» ارسال می‌ کند اما سردبیر سایت بنابر ملاحظات اخلاقی‌ و سیاسی حاضر به انتشار آن نمی شود، بعد از گذشت چند ماه از این کشمکش،حزب مشروطه به مصالحه و به بازی گرفتن فخرآور در شطرنج سیاست رضایت می دهد و بدین گونه سلطنت طلبان با استیصال به همکاری های همه جانبه با «پسرک گستاخ» تن در می دهند و همه رسوایی‌های ناشی‌ از این همکاری نامبارک را به جان می خرند.

در پایان بنابر بر خبری که صبح امروز در پایگاه اینترنتی «ایران گلوبال» درج شده این سایت خبر داده است که « درگیری و اختلاف نظر شدید بین فخرآور و اعضای سوپر شورای رضا پهلوی منجر به لغو جلسه سوپر شورای رضا پهلوی شد.مقرر شده است دفتر رضا پهلوی به صورت رسمی‌ نامناسب بودن آب و هوا را علت لغو آن اعلام کند.» این خبر توسط ماهستیم تایید نمی شود.


.

مصاحبه تلویزیون چین با رضا پهلوی

جام گیشه؛

سفارت جمهوری اسلامی ایران همچنین دراین رابطه بیانیه مطبوعاتی نیز منتشر کرد.

صبح امروز شبکه دولتی ?سی سی تی نیوز ? در اقدامی غیرقابل درک به گفت وگو با فرزند شاه مخلوع ایران مبادرت ورزید.

در بیانیه سفارت ایران آمده است: این مصاحبه در نوع خود بی سابقه و معنادار بود. پدر وی که با کودتای استعماری آمریکا قدرت خود را بر مردم مظلوم ایران تحمیل کرده بود با انقلاب اسلامی ضداستعماری مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1979 از قدرت خلع و از ایران فرار کرد.

این بیانیه می افزاید: برای مردم ایران بسیار تأسف بار و غیرقابل تحمل است که مدیران تلویزیون دولتی چین به چنین اقدام غیرمسوولانه ای درحمایت از فردی که در سه دهه گذشته از هیچ تلاشی حتی اقدام مسلحانه و تروریستی علیه ملت ایران فروگذار نکرده و هیچ جایگاه و موقعیتی نه تنها درداخل بلکه خارج از ایران هم ندارد، دست زنند.

بدیهی است این نوع اقدامات یادآور برگ های پوسیده تاریخ سیاه استعمار آمریکا در خاورمیانه بوده و می تواند شبهاتی از همراهی با سیاست های غرب در افکار عمومی مردم ایران ایجاد نماید.

در بخشی دیگر از بیانیه سفارت ایران آمده است: این اقدام، دخالت آشکار در امور داخلی ایران تعبیر گردیده و مغایر با نص صریح حقوق بین الملل و اصول سیاست خارجی مسالمت آمیز جمهوری خلق چین است .

بیانیه می افزاید: سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن ضمن اعتراض شدید به پخش مصاحبه یاد شده، اطمینان دارد اقداماتی از این نوع حداقل ناشی از عدم آگاهی به واقعیات ایران امروز از سوی برخی مدیران این شبکه می باشد.

لذا، از مسئولین محترم دولتی و حزبی انتظار می رود مانع تکرار اقداماتی از این نوع که می تواند تبعات منفی بسیاری برای دو کشور داشته باشد، شوند.?


.

رضاپهلوی؛ عروسک تمسخرآمیز برای ضدانقلاب

 

برخی سلطنت طلبان همکار رضا پهلوی از جمله شهریار آهی و رضا خادم طی یک سال گذشته تلاش کردند با جمع کردن چند تن از چپ های بریده و مدعی لیبرال دموکراسی، گروهکی موسوم به «اتحاد برای دموکراسی» را به واسطه چند ملاقات در بروکسل و استکهلم و پراگ راه اندازی کرده و آن را نماینده اپوزیسیون جا بزنند. این شعبده بازی با اعتراض گروه های قدیمی تر مواجه شده است.
 
نویسنده پایگاه اینترنتی اخبار روز وابسته به گروهک موسوم به اتحاد جمهوری خواهان در واکنش به فعالیت های مباشرین رضا پهلوی می نویسد: ماه گذشته از طرف «اتحاد برای دموکراسی» دو سند منتشر شد. لازم است سوال کنم که : 1-آیا کنفرانس استکهلم را بایست محل زایش این تشکل دانست؟ اگر پاسخ مثبت است. 2- آیا در این کنفرانس شکل تشکیلاتی این تشکل نیز مشخص گردید؟ براساس موازین شناخته شده، هر تشکلی مشروعیت خویش را از دو طریق به رسمیت شناخته شدن از طرف ارگانهای ذیربط قانونی و همچنین اعضا و طرفداران خویش کسب می نماید. از آنجا که این اتحاد در شرایط غیرمتعارف و خارج از بستر جغرافیایی فعالیت عملی خویش شکل گرفته یا می گیرد پس از دو طریق فوق «صرفا» اعضا و هواداران باقی می ماند از آنجا که این اتحاد در روند حرکتی خود از استکهلم به بروکسل و از بروکسل به پراگ دچار تغییرات گشته و من تماشاگر در هر کنفرانس عده ای خاص را مشاهده کرده ام، پس اگر سهوی در این میان است تماما ناشی از رفتار غیرشفاف گردانندگان این اتحاد است نه از تماشاگر. گردانندگانی که سعی نموده و می نمایند تماشاگر را به تماشای نمایشی از پیش پردازش شده ببرند، نه آنکه آنان را در پردازش این نمایش شرکت دهند. چرا!؟
 
این نوشته می افزاید: ایرانیان حق دارند بدانند 1- هیئت موسس این اتحاد چه کسانی هستند؟ 2- هزینه های مترتب بر آن از کدام محل تأمین می گردد؟ 3- «شورای سیاستگذاری» این اتحاد از چه کسانی تشکیل شده است؟ و آنها از طرف کدام مرجع انتخاب گشته اند. با این مقدمه، نگاه ما بر همان پاراگراف اول «دو سند» منتشره یخ می زند!
 
اخبار روز در ادامه نوشت: ما نیازمند هیچ آقا بالاسری حتی در شکل مدرن آن نیستیم! ما به هیچ فرد یا گروهی که از بالای سر ما بخواهد به رتق و فتق امور بپردازد اعتماد نداریم. چرا از ما می ترسید و ما را نادان و خود را همه چی دان فرض می کنید.
 
حال شما بگوئید «اتحاد برای دموکراسی در ایران» چیست؟ تشکل، انستیتو، انجمن یا آن گونه که در متن آمده، «نهاد»ی در بهترین حالت در قد و قامت «بی بی سی»، «صدای آمریکا» یا کانال تلویزیونی «من و تو» با کمی آب و رنگ؟
 
این نوشته در سالگرد کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 و روی کار آوردن رضا پالانی منتشر شده است.

.

قیام 29 بهمن تبریز حرکت توفنده علیه چپاولگری های رژیم طاغوت بود

اولین خبر به نقل ازایرنا:حجت الاسلام حسین تقی زاده روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، افزود: در این روز به یاد ماندنی مردم تبریز در اعتراض به خیانت های رژیم پهلوی و ظلم، ستم، فساد و بی بندو باری های اجتماعی به پا خواسته و درس عبرت آموز به رژیم و ایادی آنها دادند.

وی گفت: این قیام خونین و به موقع در حقیقت دشمن شناسی، لحظه شناسی، ولایتمداری و دین داری مردم آذربایجان و تبریز قهرمان را برای چندمین بار در تاریخ معاصر ایران به اثبات رساند و نشان داد که مردم این خطه هرگز در برابر ظلم و جور سکوت نمی کنند.

حجت الاسلام تقی زاده افزود: در این قیام دین محورانه تعدادی از جوانان و مبارزان راه آزادی در تبریز توسط رژیم منحوس پهلوی به شهادت رسیدند، اما خون این شهدای گرانقدر نهال انقلاب را آبیاری کرد تا در نهایت در 22 بهمن انقلاب به پیروزی نهایی رسید.

وی گفت: قیام 29 بهمن مردم تبریز نشان دهنده پیشگامی مردم این شهر تاریخی در نهضت اسلامی و تبعیت از انقلاب اسلامی و امام راحل است.

قیام تاریخی و خونین 29 بهمن در پی صلاحدید شهید آیت الله محمدعلی قاضی طباطبایی برای برگزاری مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهدای 19 دی ماه سال 56 شهر قم در تبریز به وقوع پیوست.

در همین زمینه روز جمعه 28 بهمن ماه 1356 اعلامیه ‌ای با عنوان دعوت مردم به برگزاری مراسم چهلم شهدای قم در مسجد قزللی و در شهر پخش شد که به امضای یازده نفر از علما و روحانیون بزرگ آذربایجان همچون حضرات آیات قاضی طباطبایی، غروی، قزلجه‌ای و انگجی رسیده بود.

ساعت 9 صبح روز 29 بهمن ماه سال 56، مردم برای شرکت در مراسم اربعین شهدای قم در مقابل مسجد قزللی تجمع و منتظر شروع مراسم بودند که سرگرد? حق شناس ? رییس کلانتری شش تبریز دستور داد درب مسجد را ببندند.

حق شناس وقتی دوباره به همان محل مراجعه کرد و دید همچنان مردم در حال رفت و آمد هستند، به مسجد اهانت کرد که مردم تاب تحمل اهانت به مسجد را نداشته و رفتار و گفتار او را بی‌ جواب نگذاشتند.

در این هنگام نیروهای شهربانی شروع به تیراندازی ‌کردند و ? محمد تجلایی ? اولین شهیدی بود که در آن روز به­ دست سرگرد حق‌ شناس به شهادت ‌رسید.

به دنبال آن تمام شهر تبریز به قیام علیه رژیم ستم شاهی تبدیل شد و تا ساعت ها این شهر در خون و آتش بود.

تعداد دستگیر شدگان قیام 29 بهمن تبریز نیز بین 504 تا 608 نفر متغیر بوده است


.

فرح پهلوی بانی نخستین بنگاه های فساد ایران در کنار گلشیفته + عکس

رویداد ، حالا پس از چند سال و بعد از اینکه دیگر گلشیفته را، حتی اعضای خانواده اش هم تحمل نمی کنند بعنوان سمبلی از مقابله غرب با حجاب و شرف زن مسلمان او دست در دست فرح پهلوی که بانی اولین بنگاه های فحشا و فساد در ایران بوده است، عکس یادگاری می گیرد تا به همگان اثبات شود که عاقبت شاخ و شانه کشیدن برای مذهب و انقلاب اسلامی سقوطی با سرعت نجومی به اعماق سیاهی و تباهی است.

تفاوت این اثر که به کارگردانی عتیق رحیمی یک نویسنده و فعال فرهنگی مرتبط با بنگاه های براندازی فرهنگی غرب در حوزه مسائل فرهنگی افغانستان می باشد در این است که وی در این اثر بصورت کامل در یک پازل منطقه ای دور کاملی از دشمنی های خود با زن مسلمان را به عرصه ظهور رسانده و بر تکمیل حلقه دشمنی اش با اسلام و مسلمانی از مصر تا تونس، لیبی، ایران، عراق و افغانستان کارش را به پایان رسانده است.

گلشیفته در این فیلم نقش یک زن مجاهد افغانی را ایفا کرده است و به بهانه آن به سیاه نمایی و تخریب نقش زنان مسلمان در جوامع اسلامی و همچنین ارائه باز تعریفی غرب گرایانه از حقوق زن پرداخته است ، چیزی که با شخصیت شهرت طلب و سودجوی وی که حتی به بازی در یک فیلم مستهجن نیز تن درداد بسیار نزدیک نیست و تنها بهانه ای است برای پافشاری بر خیانت های گذشته اش.

 

گلشیفته در کنار مادر توسعه کانون های فحشای ایران یک سمبل تازه از پیوند شیاطین سیاسی با براندازان فرهنگی است و نشان می دهد که همچنان فرح پهلوی در امر براندازی فرهنگی و هنری علیه ایران فعال است و دست به تربیت عروسک ها و شیطانک هایی برای صحنه هایی تازه و جدید می زند.

 

 


.

ماجرای کلاهبرداری‌ های ربع پهلوی و مادرش 

پس از افتضاح ربع‌پهلوی در دوره‌گردی اخیرش در اروپا یکی از سلطنت‌طلبان فراری ساکن در آمریکا طی مطلبی در صفحه فیس‌بوک به شورای ملی ربع پهلوی حمله کرده و آن را شورای کلاه‌برداری خطاب کرده است. وی در بخشی از این مطلب به دروغ‌های ربع‌پهلوی مبنی بر حضور در پارلمان انگلیس به همراه اعضای شورای موقت ملی اینچنین اشاره می‌کند:

اولین خبر به نقل ازموسسه راهبردی دیده‌بان،«نشست اخیر رضا پهلوی در لندن، که به گفته وی این نشست در پارلمان بریتانیا توسط شخص ایشان و اعضای هیئت موقت شورای ملی ایشون برگزار شد، یک دروغی سیاسی بیش نبود، چرا که عضوهای اصلی هیئت موقتی شورای ملی، از این جلسه هیچ‌گونه خبر نداشته‌اند! به گفته شخص رضا پهلوی، ایشون با تعدادی از اعضای شورای موقت «ملی» در این مکان حضور پیدا کرده است در صورت اینکه منظور ایشان از حضور اعضای شورای موقت، تنها دو نفر است! شخص «رضا پیرزاده» و خانم «نازیلا گلستان»! مشخصا اینگونه که نمایان است، شخصیت رضا پهلوی، از شورای ملی و نام آن در حال استفاده کردن است تا کلاه سیاسی دیگر سر مردم و نیروی مبارز اپوزیسیون باره دیگر بگذارد!»
این سلطنت‌طلب فراری در ادامه ضمن قلابی خواندن شورای دیکتاتوری ربع‌پهلوی به اداره شدن وی توسط نظام جمهوری اسلامی اشاره می‌کند که پیش از این نیز یکی از کاربران سایت صهیونیستی بالاترین نیز به این موضوع اشاره می‌کند. وی همچنین ربع‌پهلوی را کاسبکار و دارای مریضی مالیخولیا معرفی می‌کند که از نام «پهلوی» کاسبی می‌کند. این ضد انقلاب فراری در ادامه با اشاره به اینکه شورای به اصطلاح ملی همچون شورای تک‌نفره هماهنگی راه سبز امید فتنه‌گران راه به جایی نمی‌برد و احدی برای فراخوان‌های آنان ارزشی قائل نیست از چگونگی فریب قدرت‌طلبان تجزیه‌طلب و تروریست برای حضور در شورای تک‌نفره ربع‌پهلوی و در نهایت بالا کشیدن پول‌های دریافتی از سازمان‌های جاسوسی توسط فرح و برادر و فرزندش سخن به میان می‌آورد.

 

از راست:رضا پیرزاده-نازیلا گلستان-نازنین انصاری-ربع پهلوی-پارلمان انگلیس

وی در این باره اینچنین می‌نویسد:« شازده و مادرشان همراه با رضا قطبی و همسر و افراد دیگر که همه حلقه خانواد‌گی اینجا از فرصت استفاده کرده مشغول گوش‌بُری مردم به نام مبارزه‌ای که قرار است از 33 سال پیش آغاز شود و هنوز هم اهداف شورای ملی‌روشن نیست می‌نمایند. در اینجا افراد طمع‌کار و خام و ساده‌لوح را با وعده‌های در گوشی، فروش ایران به تجزیه‌طلبان و خان‌زاده‌های سابق‌، فروش مقامات خیالی و مناصب در حکومت آینده ایران و اخاذی به نام مبارزه انجام می‌گیرد. با افراد جاه‌طلب و ثروتمند و طمع‌کار و خام تماس گرفته می‌شود و پیشنهادات پیش‌فروش صندلی‌های وزارت و وکالت و مناصب گوناگون در حکومت آینده به مزایده گذشته می‌شود و تا آنجایی [که] جا دارد تیغ می‌زنند. افراد جاه‌طلب دیگر که در سودای خان‌بازی‌های دوران قاجار خود مانده‌اند نیز به همان ترتیب قسمتی‌از ایران پیش‌فروش می‌شود اما همه آنان به شرط پیروزی نیز نیاز به پول زیاد دارد و عاقبت اگر صد‌ها میلیون دلار هم دریافت شود، شازده و مامان جان و دایی قطبی بالا می‌کشند و می‌فرمایند که ایرانیان حمایت نکردند و پول به اندازه کافی‌جمع نشد.»
لازم به ذکر است که چندی پس از اعلام تشکیل شورای به اصطلاح ملی از سوی ربع‌پهلوی برخی از گروهک‌های ضد انقلاب طی اطلاعیه‌ای از این شورا جدا شدند و دلیل جدایی خود را دیکتاتوری‌های ربع‌پهلوی عنوان کردند.


.

 

شازده پهلوی با مغز یک کودک اما دروغگو!

آبروریزی چندی پیش شاهزاده ناکام پهلوی در مصاحبه با نشریه آلمانی همچنان دستمایه نقد و طعن رسانه های اپوزیسیون خارج از کشور است.

اولین خبر به نقل از کیهان: پایگاه اینترنتی اخبار روز با اشاره به مصاحبه رضا ربع پهلوی با نشریه فوکوس و افتضاحات به بار آمده نوشت: دفتر وی بعدها توضیحی منتشر کرده و از جمله متذکر شد که؛ «این مصاحبه با اشتباهات مختلفی از زبان انگلیسی به آلمانی و سپس به فارسی ترجمه شده است. بسیاری از مطالب درج شده در این متن به زبان آلمانی و همچنین نسخه فارسی آن با ادبیات رضا پهلوی همخوانی ندارد... از هفته نامه فوکوس درخواست می کنیم با احترام به قوانین روزنامه نگاری نسخه اصلی مصاحبه به زبان انگلیسی را منتشر و محتوای ترجمه متن آلمانی را در اسرع وقت تصحیح نمایند.»

محمود-د نویسنده اخبار روز ادامه می دهد: برای اینکه مطمئن باشم حداقل ترجمه آلمانی به فارسی درست انجام شده است با یکی از حقوق دانان ایرانی مؤسسه ماکس پلانک تماس گرفته و دو متن فارسی و آلمانی را برایشان فرستادم و خواستم ببینند که آیا ترجمه فارسی دقیق انجام شده است یا نه؟ ایشان پاسخ دادند «متن آلمانی و فارسی را خواندم. ترجمه دقیق و درست است.» و در پیام بعدی نوشتند «... اما درباره رضا پهلوی؛ حقیقتش دیشب که متن آلمانی آن را خواندم حالم بد شد و تا مدتی از شدت خشم و ناراحتی از این سطح نازل و مبتذل کار سیاسی و زبانی که به شدت لو دهنده فکری عقب افتاده بود نمی دانستم چکار کنم. رفتم روی مصاحبه اش به آلمانی یک کامنت تند ناسازگونه بگذارم ولی دیدم خود خبرنگار خیلی با سواد بوده و او در واقع به بهترین روش، عقل خالی و بلکه به شدت بچه گانه و در عین حال پر از تبختر بی معنا و بسیار خام اندیشانه این آدم را آفتابی کرده است.»

در ادامه این مطلب آمده است: علت خشم حقوقدان ایرانی این بود که رضا پهلوی در این مصاحبه سخن از این گفته بود که شاه قانونی ایران است و یا اینکه در توجیه دیکتاتوری پدر گفته بود که در واقع، مردم ایران لیاقت دموکراسی را نداشتند و پدر او چاره ای جز سرکوب و استبداد نداشته است و یا «بسیاری از انقلابی های آن موقع امروز نزد من می آیند و می گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می کرد...» و یا اینکه به ستایش سیاست مستبدانی چون سلاطین عربستان و قطر و بحرین، در مورد ایران، پرداخته و حتی خود را در کنار شخصیت های تاریخی مانند گاندی و ماندلا قرار داده بود.

نویسنده یادآور می شود: البته وقتی او می گوید «بسیاری از انقلابی های آن موقع امروز نزد من می آیند و می گویند بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می کرد...» دقت نکرده که گفتن چنین سخنی به این معنی می باشد که ایشان با نکول کردن (default) پذیرفته اند که پدر ایشان، فردی آدمکش بوده چرا که در غیر اینصورت به جای آوردن این نقل قول در مقام تأیید نظرات خود، به این افراد می تاخته اند و سخت انتقاد که مگر پدر من آدمکش بوده است که شما آرزوی کشته شدن بدست ایشان را داشته اید؟

نویسنده با اشاره به اعتراضات یکی از اعضای اپوزیسیون به اظهارات رضا پهلوی و ادعای تحریف مصاحبه می نویسد: به همین علت آقای محمد امینی با فوکوس تماس گرفتند تا نظر آنها را راجع به اعلامیه دفتر رضا پهلوی و اشتباهات ادعایی مجله جویا شوند. در پاسخ، مجله فوکوس به ایشان اطلاع داده است که: 1. هیچ اعلامیه و درخواستی را از طرف دفتر آقای رضا پهلوی دریافت نکرده است 2. عین مصاحبه و سخنان ایشان ضبط شده و موجود است. در اینجاست که متوجه می شویم که علت صدور اعلامیه دفتر آقای رضا پهلوی که فقط به زبان فارسی صورت گرفته است هیچ هدفی را جز فریب دادن ایرانیان دنبال نمی کرده است چرا که اگر قصد فریب نبود حداقل اعلامیه را یا به زبان انگلیسی یا به آلمانی برای مجله فوکوس می فرستاد و به جای کلی گویی و اینکه اشتباهاتی در ترجمه رخ داده است، همانگونه که در اینگونه موارد معمول است مواردی را که اشتباه می دانست منتشر می کردند. و نیز نوار مصاحبه را منتشر می کرد.

اخبار روز در پایان می نویسد: مجموعه شواهد و قرائن دال بر این می باشند که آقای رضا پهلوی در مورد شکایت بردن به دادگاه در آلمان نیز دروغ گفته اند و بنظر می رسد که حق با آقای سیامک زند باشد وقتی به اینجانب اطلاع دادند که «به عنوان کسی که در هفت سال آخر سلطنت شاه در مرکز مطبوعاتی شاه مشغول کار بود باید بگویم که بکارگیری دروغ و فریب، نه استثناء که امری رایج بود». به بیان دیگر دکتر آندریا کلودیا هافمن (Andrea Claudia Hoffman) که متخصص خاورمیانه می باشد در این مصاحبه با نوع سؤالات معلوم کرد که هم خبره در کار خود می باشد و هم اینکه روانشناسی تشنگان قدرت را خوب می شناسد. رضا پهلوی گارد تظاهر به دموکراسی خواهی خود را پایین آورده و خود واقعی را به نمایش می گذارد. به بیان دیگر، آقای رضا پهلوی واقعی در ویترین این مصاحبه با این خبرنگار زبده، خود را در شفافیت کامل به نمایش گذاشته است.


.

ارتباط نامشروع محمد رضا پهلوی با مشهورترین بازیگر آمریکا+عکس

پهلوی نیز در گوشه ای پهلو گرفت و برای التیام دردهای خود و گم شدن 6 میلیارد دلار وام آمریکا که از سال 1959 تا 1961 که به حساب ایران واریز شده بود به طور مکتوب به ژاندارم دستور داد تا محمد رضا را از ورود هر گونه زن زیبا به داخل کشور خبر کنند.

598 به نقل از باشگاه خبرنگاران: دوران فلاکت و بدبختی به سیاهی متمایزی همه جا را در برگفته بود طوری که 37 سال دومش از 16 سال اولش ملموس تر است.

 

محمد رضا خان پهلوی به سلطنت ایران تحمیل شده آن هم با کابینه ای پر از سوگلی های گوناگون و رنگارنگ که هر کدام برای خود دریایی بودند که از خون و مال ایرانی قصد رسیدن به اقیانوس را داشتند، هر چند که اقیانوس در حقیقت سرابی بیش نبود ولی هیچ گاه جز خاک قبر دهان طمعکار را پر نمی کرد.

 

 

خورشید آن روزها برای خانواده سلطنتی از شرق و با گرمی لذت بخشی می تابید و اگر هم احتمالا برای محمد رضا کدورتی در گرمای تابش خورشید به وجود می آمد، نفت می سوزاند البته نه یه تومان، دو تومان بلکه میلیون ها دلار، که به طور فرض حقیقی همه به یادارند Howard fuel corp ( یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی آمریکا ) که به طور کاملا مخفیانه برای میلیون ها لیتر نفت ایران مبلغ چهل میلیون دلار را به حساب شخصی شاه در سوئیس واریز کرد.

 

 

البته ناگفته نماند که شاه خرج های زیادی داشت و برای اینکه خورشیدش بی فروغ نشود، رشوه نه همان هدیه می داد به خبرنگاران، روزنامه نگاران و نویسندگان ، که صدالبته برایش خوب خوب بنویسند و بعضی مسائل را زیر میزی حلش کنند که یکی از آن زیر میزها ثریا بود که رشوه 6 میلیون دلاری شاه را گرفت و با بلیط درجه به ناکجا آباد رفت و به شاه نیز اخطار داد که اگر دنبال پولش را بگیرد به پیشنهاد فیلم ساز هالیوودی درباره نحوه چگونگی زندگی شاه ایران جواب مثبت می دهد و با عقد آنان در می آمد.

از همین رو پهلوی نیز در گوشه ای پهلو گرفت و برای التیام دردهای خود و گم شدن 6 میلیارد دلار وام آمریکا که از سال 1959 تا 1961 که به حساب ایران واریز شده بود به طور مکتوب به ژاندارم دستور داد  تا محمد رضا را از ورود هر گونه زن زیبا به داخل کشور خبر کنند.

 

 

 

دیری نگذشت که بیچاره گریس کلی همان بازیگر مشهور آمریکا وارد ایران شد که ناگهان مسیر هتل را اشتباه رفت و سر از کاخ شاه در آورد و نوشت روزنامه ناسیونال استار در 8 جولای هر آنچه که نباید می نوشت.

حتما تا به حال این جمله را از محمد رضا شنیده اید که گفت: در منطقه جنگی تفریح لازم است خوب به غیر این بود بعید بود ، چرا که شاه و اطرافیانش ناموس آزادی را تفریح می دانستند یا دائم الخمر بودند و یا نشئه ، سند این حرف را می توان از قاچاقچیان پرسید که ماهیانه برای مالیات صدها کیلو تریاک و هروئین را به دربار شاه بزل و بخشش می کردند و صاحبان این تدارکات سرلشکر تیمور بختیاری وارتشبد هدایت بودند و همچنین شاه هم برای رفع تشنگی به نوکر خود دستور داده بود به دبی و فرانسه بنویسند که مشروبات قرمز گران قیمت زیادی در دربار دارند اما برای مصرف روزانه موردی ارزان تر برایشان بفرستند.

 

 

راستی یادم رفت کمی از لیست اجناس محمد رضا در شب عروسیش بگویم که شامل 1500 نوشیدنی مخصوص مهمانی، 1500 بطری نوشیدنی فرانسوی، 300 بطری انواع مشروبات.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


خلاصه ثانیه به ثانیه زندگی محمد رضا شد یک ساعت بزرگ که چرخ دنده هایش در  هر لحظه عده کثیری در خود له می کردند ولی با یک تفاوت که این ساعت ستم شاهی بر عکس عمل می کرد و خورشیدی را برای رویارویی با ظلم و ستم از غرب بر افروخت و این بار این خورشید فروزان با حضور خود تمامی ستارگان را از آسمان ظلمانی محو کرد و با صدایی رسا  در میان فرزندان خود فریاد زد: محمد رضا وابسته بیگانه بود و متفقین او را به ملت ایران تحمیل کردند، محمدرضا مامور نابودی فرهنگ ،اقتصاد و زراعت ایران بود ، او ابزاری برای غارت منابع ملی و ذخایر ایران به شمار می رفت، مامور پایمال کردن شرف ملی و سرمایه های ایرانیان بود عامل قدرت گرفتن وهابیون منحرف بود، منشا تمامی فسادها ،بزه کاری ها و بی بندو باری ها در ایران بود ،کودن بود به معنی کلمه اش، رقاصه می پرواند  و دلقک آموزش می داد و در نهایت ایران را با تمامی ضعف شئوری و عقلی خود در هر زمینه وابسته بیگانگان نمود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

البته درست است که این آخر قصد نبود و داستان های جدیدی نیز برای ایرانیان عاشق شهادت به وجود آمد و خون پاک شهیدان انقلاب امروز در صدای چه چه بلبلان شهر به گوش می رسد، بلبلانی که هر لحظه فریاد آزادی و انسانیست را در سایه رهبری و جمهوری و تمدن اسلامی سر می دهند و مردم را هر روز بیش از پیش به آرمان بزرگ خویش هدایت می کنند ولی در آخر یک توصیه صمیمانه  ،نئو لیبرالیسمی که در حال انجام است در وضعیت سوسیالیسمی تنها یک گروه برنده بیشتر نخواهند داشت.