پهلوی؛ اصالت و اندوختن ثروت
خاندان پهلوی پس از کوتای سوم اسفند توانستند با همراهی انگلستان و قدرت های غربی زمام امور ایران را در دست گیرند. نگاهی به وضعیت این خاندان و بخشی از اموال آنها هر بیننده ای را به این نکته میرساند که پهلوی تنها در جهت بسط و توسعه نفوذ خود در کشور گام برداشت و از این طریق پایه های دیکتاتوری اش را گسترش داد

کودتای سوم اسفند 1299 را میتوان از مهمترین وقایع سرنوشت ساز ایران دانست که با حمایت کامل انگلستان صورت گرفت و نقطه صعود رضاخان میرپنج ملقب به سردار سپه قرار گرفت. رضا خان میرپنج که تا یک سال قبل از کودتا افسر قزاق سادهای بیش نبود و حتی خواب آن را هم نمیدید که روزی به مقام رئیسالوزرایی برسد، تاج سلطنت بر سر گذارد و فصلی جدید از حکومت خودکامه را با نام دودمان پهلوی در تاریخ کشور گشود. رضا شاه در 24 اسفند 1256 در روستای آلاشت از توابع سواد کوه به دنیا آمد . پدرش «داداش بیگ» یاور فوج سواد کوه بوده است و پدران او نیز نظامی بودهاند و مادرش «نوشآفرین» اهل تهران بود. مرگ پدرش در 40 روزگی وی موجب شد که مادرش به تهران بازگردد. رضا و مادرش در محله سنگلج در نداری و تهیدستی زندگی میکردند . مخارج زندگی آنان تا 7 سالگی توسط سرهنگ ابوالقاسم آیرملو و پس از مرگ وی توسط سرتیپ نصرالله خان آیرم تأمین میشد. از سن 12 سالگی وارد فوج سواد کوه شد . از همین زمان است که دوران نظامی زندگی وی آْغاز میشود و بتدریج مدارج نظامی را طی کرد. در سال 1299 پس از کودتای معروف سوم اسفند که با هماهنگی سید ضیاء و ژنرال آیرونساید انجام شد با لقب سردار سپهی به وزارت جنگ منصوب شد و تا سال 1302 این سمت را حفظ کرد. از سال 1302 رضا خان به نخستوزیری منصوب شد و سرانجام با تشکیل مجلس مؤسسان در 21 آذر 1304 و اعلام انقراض سلسله قاجاریه، رضاخان خود را شاه نامید و مراسم تاجگذاری در 4 اردیبهشت 1305 انجام شد.
با وقوع جنگ جهانی دوم ، ایران توسط شوروی و انگلیس در سوم شهریور 1320 اشغال شد و رضا شاه تحت نظر نیروهای بریتانیایی از بندرعباس با کشتی از ایران تبعید شد. او را ابتدا به جزیره موریس منتقل شد و سپس در افریقای جنوبی در شهر ژوهانسبورگ تحت نظر قرار گرفت و در همانجا درگذشت.
رضاخان با تاجالملوک آیرملو ازدواج کرد و از وی صاحب 4 فرزند به نام های خدیجه که بعدها به شمسالملوک ملقب شد، محمدرضا و زهرا (که بعدها به اشرفالملوک ملقب گشت ) و علیرضا.
پیکر رضا شاه را پس از مرگ به مصر بردند . در اردیبهشت 1329 جنازه وی به ایران آمد و با تشریفات رسمی در حرم حضرت عبدالعظیم دفن شد.
رضا خان قبل از ازدواج با مادر محمدرضا شاه ، زمانی که واحدش در همدان مستقر بود با زنی ازدواج میکند به نام صفیه و از او صاحب یک دختر میشود به نام همدمالسلطنه. رضا خان با این زن همدانی بیشتر از یک سال زندگی نکرد و او را طلاق داد. رضاخان پس از آن، با تاجالملوک آیرملو ازدواج کرد. وی دختر تیمورخان آیرملو از خاندان مهاجر و از خوانین بزرگ سوادکوه بود که مقام میرپنجی داشت. رضا شاه از وی صاحب 4 فرزند به نام های خدیجه که بعدها به شمسالملوک ملقب شد، محمدرضا و زهرا ( که بعدها به اشرفالملوک ملقب گشت ) و علیرضا.
در سال 1306 رضا شاه با ملکه توران ( از خانوادههای رجال قاجاری ) ازدواج کرد، این ازدواج به دور از چشم تاجالملوک صورت گرفت. اما به محض اطلاع از ازدواج مجدد رضا شاه دست به مخالفت شدید زد و سرانجام توطئهها و دسیسه چینیهای تاجالملوک موجب شد که رضا شاه ملکه توران را که زنی زیبارو و نیز از زنان تحصیل کرده دوران خود بود طلاق داد. رضا شاه از وی صاحب یک فرزند به نام غلامرضا شد. آخرین همسر رضا شاه عصمتالملوک دولتشاهی دختر مجللالدوله نواده فتحعلی شاه قاجار بود. وی محبوبترین همسر رضا شاه بود و سادگی و حرف شنوی او باعث شد که این محبوبیت تا آخر عمر رضا شاه حفظ شود . فرزندان رضا شاه از عصمت عبارت بودند از عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، حمیدرضا و فاطمه.
پس از اشغال ایران در شهریور 1320 محمدرضا پهلوی به عنوان جانشین رضاشاه تعیین و با حمایت غرب بر سر کار آمد. وی متولد 1298 هـ . ش و سومین فرزند رضا شاه ، اولین پسر وی و دومین فرزند ( به همراه خواهر دوقلویش اشرف ) از بطن تاجالملوک آیرملو بود. محمدرضا شاه تا شش سالگی تحت مراقبت مادربزرگ قرار داشت. در آذر ماه 1304 که رضا خان به دنبال خلع قاجاریه و تشکیل مجلس مؤسسان به سلطنت رسید محمدرضای شش ساله نیز ولیعهد ایران شد.
پس از اشغال ایران در شهریور 1320 محمدرضا پهلوی به عنوان جانشین رضاشاه تعیین و با حمایت غرب بر سر کار آمد.
وی در شهریور ماه سال 1310 در حالیکه هنوز دوازده سال تمام نداشت برای ادامه تحصیل به سوئیس اعزام شد و به امر رضا شاه دکتر مؤدب نفیسی به عنوان سرپرست وی تعیین شد و مقرر گشت که کلیه امور تحصیلی و شخصی وی در سوئیس زیر نظر مسئولیت وی اداره شود. محمدرضا در دوران تحصیل در سوئیس تمایلی به معاشرت و مجالست با برادرش علیرضا که همراه او برای ادامه تحصیل به سوئیس فرستاده شده بودند نداشت و با دو برادر دیگرش غلامرضا و عبدالرضا که سال بعد به سوئیس اعزام شدند رفت و آمد زیادی نداشت. محمدرضا شاه در بهار 1315 به دستور پدر قبل از اینکه بتواند دیپلم مدرسه سوئیس را بگیرد به تهران مراجعت کرد. وی در شهریور ماه 1315 وارد دانشکده افسری شد و در یک گروهان ویژه که فرماندهی آن به عهده افسر خشنی به نام سروان محمود امینی واگذار شده بود مشغول تحصیل گردید . وی پس از طی دو سال از دانشکده افسری مانند سایرین با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد. و در سال 1320 پس از تبعید رضا شاه رسما به سلطنت ایران رسید.

این پدر و پسر به همراه اعوان و انصارشان در طول سال های متمادی حکومت بر ایران به غیر از تاراج اموال و ثروت های عمومی برای چند نسل بعد از خود نیز اموال و دارایی هایی را به ذخیره کردند که همواره به عنوان لکه ننگی در تاریخ این خاندان ثبت و ضبط خواهد شد.
اصل اموال و داراییهای خاندان پهلوی به املاک و زمینهای مغصوبه توسط رضاخان بر میگردد املاکی که رضاخان پهلوی با تهدید و به زور از مردم میگرفت. با این روش او که در ابتدای کودتای خود و بر سر حکومت آمدنش در سال1304 نه ملکی داشت و نه دارایی ویا کارخانهای در سال 1320 یعنی طی حدود بیست سال اموال و دارایی او حدود 2000 ملک شش دانگ برآورده شد. تنها تاج سلطنتی که رضاخان به جای تاج کیانی قبلی سفارش داده بود و بعدها هم محمد رضا از آن استفاده کرد تاجی بود که شمار گوهرهای نشانده شده بر آن3380 قطعه الماس به وزن 1144 قیراط، 5 قطعه زمرد و 2 قطعه یاقوت کبود و 368 حبه مروارید غلطان جور بوده است که وزن آن در حدود دو کیلو و هشتاد گرم است.
اما فساد مالی در دربار پهلوی دوم خیلی خطرناک تر از پهلوی اول بود چرا که رضاخان تنها خود و برخی اطرافیانش به غصب اموال مردم میپرداختند اما در حکومت پهلوی دوم فساد وسوء استفادههای مالی در همه بدنه حکومت رسوخ کرده بود. با روی کار آمدن پهلوی دوم بر اثر فشارهای بسیاری که از سوی مردم بود شاه مجبور شد چنین وانمود کند که میخواهد اموالی که پدرش غصب کرد بود را به مردم برگرداند، محمدرضا پهلوی در نخستین اقدامات خود برای جلوگیری از شدت یافتن اعتراضات، و بنا بر برخی گزارشات به توصیة محمدعلی فروغی، در سی ام شهریور تمام املاک، مستغلات و کارخانجاتی را که از طریق پدرش به نام وی شده بود، به دولت وقت واگذار کرد تا به ظاهر در عمران و آبادانی کشور و امورخیریه صرف شود و همچنین اگر کسانی باشند که نسبت به این املاک، ادعای خسارت داشته باشند، پس از رسیدگی به شکایت آنها از محل همین املاک خسارت آنها بر طرف شود. امّا بعد از گذشت 7 سال، دولت لایحهای به مجلس فرستاد که براساس آن بسیاری از آن املاک و مستغلات به مالکیت محمدرضا پهلوی بازمی گشت. این لایحه در 20 تیر 1328 در یک ماده واحده به این ترتیب تصویب شد که اموال مزبور به نام «موقوفة خاندان پهلوی » نامیده و عواید ناشی از این داراییها به ظاهر صرف امور خیریه شود. محمدرضا پهلوی در سال 1330 دستور تأسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی » را جهت اداره داراییهای مذکور صادر کرد.
دربار پهلوی دوم خیلی خطرناک تر از پهلوی اول بود چرا که رضاخان تنها خود و برخی اطرافیانش به غصب اموال مردم میپرداختند اما در حکومت پهلوی دوم فساد وسوء استفادههای مالی در همه بدنه حکومت رسوخ کرده بود
در این شرایط اعتراضات نسبت به شاه و خاندان سلطنتی بالا گرفت شاه برای اینکه این اعتراضات را بخواباند در سال 1337 شمسی «بنیاد پهلوی » را تأسیس کرد و بخشی از مایملک خود اعم از مهمانخانه ها، سهام کارخانه ها، شرکتها و بانکها را در اختیار این بنیاد قرار داد. این بنیاد جایگزین «سازمان املاک و مستغلات پهلوی » شد و در مهر 1340، شاه برای سرپوش گذاشتن بر اموال نا مشروع خود فرمان وقف دارایی بنیاد پهلوی به امور خیریه را صادر کرد. در صورتی که اکثر هیات امنای آن خود شاه و در بار بودند. علاوه بر اینها، مبالغ هنگفتی از درآمد نفت، به صورت اعتبارات بانکی، در اختیار بنیاد پهلوی قرار میگرفت. در این حالت خاندان پهلوی نه تنها اموال قبلی خود را از دست نداد بلکه درآمدهای نفتی و... هم به آن اضافه شد. گرچه اهداف این بنیاد به ظاهر خیرخواهانه و در جهت توسعة آموزش و پرورش، اعطای بورس تحصیلی و از این قبیل مطرح میشد اما خانواده پهلوی علاوه بر چپاول هدایا و وامهای بین المللی که برای این بنیاد گرفته میشد با داشتن 207 موسسه اقتصادی از قبیل شرکتهای ساختمانی، معدنی، کشاورزی، بیمه و بانک و هتلها و کازینوها (قمارخانه ها) و کابارهها و مراکز فساد، سلامت نظام اقتصادی را برهم میزد و زمینه انحطاط اجتماعی و اخلاقی را به وجود میآورد.
موارد زیر تنها بخشی از داریی های این خاندان می باشد:
1. بانک عمران (صددرصد): سرمایه 5 میلیارد ریال. جمع داراییها 75 میلیارد ریال. سرمایهگذاریها 4/1 میلیارد ریال. سود سهام 300 میلیون ریال.
2. بانک ایرانشهر (30 درصد): سرمایه 3 میلیارد ریال. مجموع داراییها 38 میلیارد ریال.
3. بانک توسعه صنعتی ایران (3/1 درصد). سرمایه 3 میلیارد ریال (ارزش سهام بنیاد در حد هفتصد هزار دلار).
4. بانک اعتبارات (2 درصد): سرمایه 5/1 میلیارد ریال.
5. بانک ایران و انگلیس (1 درصد): 200 سهم از 20000 سهم اولیه، تصور بر این است که بعداً سهام عمدهتری توسط بنیاد خریداری شدهاست. سرمایه یک میلیارد ریال.
6. صندوق تضمین صنعتی (درصد نامعلوم): سرمایه 11 میلیون دلار (حدود هفتاد و هفت میلیون تومان).
7. عمران ترینوال (30 درصد متعلق به بانک عمران): سرمایه 12میلیون ریال.
8. شرکت سرمایهگذاری ایرانشهر (21 درصد سهام از طریق مشارکت در بانک ایرانشهر): سرمایه 70 میلیون ریال.
9. بانک فرست نشنال ویسکانسین میلواکی- آمریکا (5 درصد سهام از طریق بانک عمران)
10. هیسپان - ایران(11 درصد) سرمایه 000/150دلار (حدود یک میلیون و پنجاه هزار تومان) گروه خدمات و سرمایه گذاری ایران و اسپانیا
11. بیمه ملی (80 درصد) به ارزش 800 میلیون ریال.
هتلها به صورت 100 درصد در تهران شامل دربند، هیلتون، اوین، ونک. در ساحل دریای خزر شامل هتل جدید بابلسر، هتل قدیم و جدید چالوس، هایت خزر، هتل قدیم و جدید رامسر و نیز هتل خرمشهر، هتل شیراز، هتل مشهد، هتل بوعلی، هتل آبعلی، هتل شاهی، هتل آبعلی آمل، متل جدید سخت سر، هتلهای قدیم و جدید گچسر.
همچنین مجموعههای توریستی – تفریحی به قرار زیر از آن این خاندان بود:
1 - مجموعه توریستی- تفریحی نمک آبرود در نزدیکی چالوس (100درصد)
2 - ویلا در رامسر (1) و بابلسر (1مجموعه) (100درصد).
3 - باشگاه و کازینو رامسر، کازینو هایت، کازینو کیش (100درصد).
4 - طرح عمران جزیره کیش (20 درصد از طریق بانک عمران). 3 هتل، یک کازینو و 1000 ویلا.
5 - رستوران فرودگاه مهرآباد در تهران (25 درصد).
پهلوی برای ارضای عطش خود به قدرت و ثروت در صنایع اتومبیلسازی نیز به شرح زیر سرمایه گذاری کرد:
1- جنرال موتورز ایران (10 درصد): سرمایه 5/1 میلیارد ریال.
2 - بی.اف.گودریچ ایران (5/9 درصد): سهام بنیاد بعد از آنکه شرکت آمریکایی مادر 58 درصد سهامش را فروخت به 45 درصد رسید. سرمایه 917 میلیون ریال.
3 - هپکو (10 درصد سهام متعلق به بانک عمران). تصور بر این است که بنیاد 45درصد سهام این شرکت را داراست.
اینها که تنها بخشی از دارایی های این خاندان می باشد در کنار سایر فجایعی که در این مقال نمی گنجد همگی در راستای خوی دیکتاتورمابانه و دستنشاندگی بوده که نهایتا با خشم ملت به سرانجام شومی برای خاندان پهلوی تبدیل شد. امروز جز آوارگی برای این خاندان چیزی باقی نمانده و آنچه باقی مانده ملت قهرمان ایران است.