فساد اقتصادی خاندان پهلوی
فساد اقتصادی خاندان پهلوی
دست اندازی پهلوی اول به املاک و مایملک مردم ایران در اندک زمانی وی را به بزرگ ترین زمیندار ایران و به عبارتی یگانه زمیندار بزرگ ایران تبدیل کرد تا جایی که برای ضبط و ربط املاک غصب شده،
دست اندازی پهلوی اول به املاک و مایملک مردم ایران در اندک زمانی وی را به بزرگ ترین زمیندار ایران و به عبارتی یگانه زمیندار بزرگ ایران تبدیل کرد تا جایی که برای ضبط و ربط املاک غصب شده،
سازمان املاک اختصاصی شاهنشاهی تأسیس شد که فقط در شمال ایران حدود 6400 روستا که سند شش دانگ آن به نام رضاخان خورده بود را ثبت کرد.
سرمایه گذاری در بانک های خارجی و غارت جواهرات سلطنتی و غارت اموال و دارایی اقبال السلطنه ماکویی نمونه های دیگری از غارتگری های قزاق سواد کوهی بود که جهت تأمین قوت روزانه و هزینه های عیاشی های خود اقدام به زورگیری در معابر شهر تهران می کرد. پس از شاهنشاه نوبت به خاندان پهلوی و عوامل نظام رژیم می رسید که از محل غارتگری های خود مایملک فراوانی برای خود دست و پا کرده بودند. در دوره محمدرضا پهلوی این غارتگری ابعاد وسیع تری یافت و شاه، خواهران و برادرانش علناً به غارت بیت المال پرداختند. غارت اموال عمومی به قدری در رژیم پهلوی نهادینه شده بود که شاه دیگر رضایت نمی داد بخش هایی از ایران به مالکیت او درآید، او خود را مالک تمام ایران می دانست. حامیان بهایی صهیونیست شاه هم در این غارتگری شریک بودند؛ به اعتراف یکی از بهائیان شیراز، بهائیان در کشورهای اسلامی پیروزند و می توانند امتیاز هر چیزی را که می خواهند بگیرند. امیرعباس هویدا، سپهبد صنیعی، حبیب ثابت، هژبر یزدانی، عبدالکریم ایادی، منصور روحانی و... از وابستگان به فرقه ضاله بهائیت بودن که زمینه رشد و نفوذ سیاسی – اقتصادی آنان را فراهم می کردند. افزایش قیمت نفت و بالا رفتن درآمدی های نفتی در دو دهه پایانی رژیم پهلوی، ضمن غارت نفت و امکانات اقتصادی توسط شاه و عوامل رژیم منجر به تشدید خودکامگی او گردید و به اوریانا فالاچی گفت: «حکومت و نظام سلطنتی تنها فرم موجه برای حکومت ایران است، به شرطی که من شاه باشم.»
خواهران و برادران شاه نیز در غارتگری گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند. همدستی هژبر یزدانی، حبیب ثابت پاسال، ادوارد چیتایات، موسی رستگار، شعاع الله علایی، مراد اریه، لطف الله حی، عزت الله عزیزی، عطاء الله قدیمی، ذکر الله خادم و... از سران بهائیان و یهودیان صهیونیست با شمس پهلوی و دیگر اعضای خاندان پهلوی در غارت منابع مردم ایران و ایجاد تضییقات برای مسلمانان بخشی از این غارتگری بزرگ بود که اهداف سیاسی و فرهنگی هم داشت.
سرمایه گذاری در بانک های خارجی و غارت جواهرات سلطنتی و غارت اموال و دارایی اقبال السلطنه ماکویی نمونه های دیگری از غارتگری های قزاق سواد کوهی بود که جهت تأمین قوت روزانه و هزینه های عیاشی های خود اقدام به زورگیری در معابر شهر تهران می کرد. پس از شاهنشاه نوبت به خاندان پهلوی و عوامل نظام رژیم می رسید که از محل غارتگری های خود مایملک فراوانی برای خود دست و پا کرده بودند. در دوره محمدرضا پهلوی این غارتگری ابعاد وسیع تری یافت و شاه، خواهران و برادرانش علناً به غارت بیت المال پرداختند. غارت اموال عمومی به قدری در رژیم پهلوی نهادینه شده بود که شاه دیگر رضایت نمی داد بخش هایی از ایران به مالکیت او درآید، او خود را مالک تمام ایران می دانست. حامیان بهایی صهیونیست شاه هم در این غارتگری شریک بودند؛ به اعتراف یکی از بهائیان شیراز، بهائیان در کشورهای اسلامی پیروزند و می توانند امتیاز هر چیزی را که می خواهند بگیرند. امیرعباس هویدا، سپهبد صنیعی، حبیب ثابت، هژبر یزدانی، عبدالکریم ایادی، منصور روحانی و... از وابستگان به فرقه ضاله بهائیت بودن که زمینه رشد و نفوذ سیاسی – اقتصادی آنان را فراهم می کردند. افزایش قیمت نفت و بالا رفتن درآمدی های نفتی در دو دهه پایانی رژیم پهلوی، ضمن غارت نفت و امکانات اقتصادی توسط شاه و عوامل رژیم منجر به تشدید خودکامگی او گردید و به اوریانا فالاچی گفت: «حکومت و نظام سلطنتی تنها فرم موجه برای حکومت ایران است، به شرطی که من شاه باشم.»
خواهران و برادران شاه نیز در غارتگری گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند. همدستی هژبر یزدانی، حبیب ثابت پاسال، ادوارد چیتایات، موسی رستگار، شعاع الله علایی، مراد اریه، لطف الله حی، عزت الله عزیزی، عطاء الله قدیمی، ذکر الله خادم و... از سران بهائیان و یهودیان صهیونیست با شمس پهلوی و دیگر اعضای خاندان پهلوی در غارت منابع مردم ایران و ایجاد تضییقات برای مسلمانان بخشی از این غارتگری بزرگ بود که اهداف سیاسی و فرهنگی هم داشت.